Esfahan Chemistry Students دانشجويان شيمی دانشگاه اصفهان
home programmes photo gallery the team
اعضای انجمن گالری عکس اردوها و برنامه ها صفحه اول

 Department News

اخبار

بسم الله الرحمن الرحيم
گاهنامه علمي ، فرهنگي بلور
نشرية دانشجويان ورودي سال 1378 گروه شيمي دانشگاه اصفهان
صاحب امتياز و مدير مسئول : مهدي صحيحي

شوراي سر دبيري : پريناز سالمي ، مريم اسفندياري ، خسرو فيض آبادي ،كامران سليماني
هيأت تحريريه : الهه فرجامي ، محمود جواديان ، زهرا دلاوري ، مهنوش قنبريان ، سحر حيدري ،
عليرضا تيموري ، فرزانه صرامي ، مهرنوش ملا حسني ، صديقه واعظي فر، عارفه صادق زاده
همكاران اين شماره : حسين پرواز ، بهاره رهنما ي رهسپار ، بتول زارع ، عليرضا گلپايگاني زاده
طرح روي جلد : مريم اسفندياري



فهرست صفحه

سرمقاله 1
بيت الغزل معرفت 2
آينه سرنوشت 3
شكل جهان 7
ميدان نقش جهان اصفهان 11
صداي پاي دانشجو 13
دمكراسي 15
تفرحي به نام شنا 19
شيمي درپزشكي 21
رنگينه 22
گلهاي محبوب شما 23
خاطره اي از گذشته نزديك 25
مائده هاي زميني 27
دركشاكش دهر 29
تفاوت آسپرين واقعي وتقلبي 31
تأثيرموسيقي وآواز بريادگيري 35
مصاحبه با دكترسبزيان معاون محترم گروه شيمي 37
چشمهاي منتظر به پيچ جاده 47
تازه هاي شيمي 49
سفارشي از نهج البلاغه 53
گزيده چون در 55
شيمي وسياست 57
پرتقال سلطان مركبات 59
آقازاده 63
چهره ها 65
جدول 71
شيمي و ورزش 73
لباسهاي خنك و جورابهاي گرم 75
جبر واكراه ديني 77
روياهايي كه به حقيقت مي پيوندد 79




======================


آيينه سرنوشت
متولدين فروردين :

خصيصه بارز وبرجسته متولدين اين ماه ، استقامت واقتدار است . به خاطرهمين اقتدار ومقاومت تحسين برانگيزاست كه آنها مي توانند هركاري را كه بخواهند انجام دهند. به احساس پنهاني كه شما را به عجله و شتاب وامي دارد بي اعتنا باشيد . شما حتي وقتي نشسته ايد محال است وقتتان را تلف كنيد . چرا كه اگر همينطوري بنشينيد وهيچ كاري انجام ندهيد بازهم از بقيه جلوتر هستيد .
يادتان باشد كه شما بمب اشتياق و هيجان هستيد وهرجايي برويد گرما ونشاط را با خود به همراه خواهيد كرد. به همين خاطر امسال از هيچ چيزنترسيد و شجاعانه به درون مشكلات حمله ور شويد. بخت ،همراه هميشگي شماست. به شرطي كه آن را باور داشته باشيد.
متولدين ارديبهشت :
براي حل تمام مشكلات زندگي خود واطرافيان شما همه چيز دراختيار داريد وتنها كافي است كه كمي ازشتاب دروني خود بكاهيد وبا تعمق ، تأمل وتدبر بيشتري مسائل را مورد بررسي قرار دهيد.شايد خودتان هم پيش از اين فهميده باشيد كه شما ذاتاً مديرهستيد واستعداد راهبري درشمااستعدادي دروني وبالفطره است، اما اگرمي‌خواهيد مديري كارآمد وموفق باشيد كافي است ،بيشتر روي خود كاركنيد وباوركنيد كه براي رسيدن به مقصد هميشه داشتن استعداد كفايت نمي كند ،تلاش وزحمت نيز براي رسيدن به پيشرفت لازم است.اگرروزي احساس كرديد چيزي درزندگي گم شده است بلادرنگ بياد عشق بيفتيد و بدانيد كه اين شور،عشق ومحبت است كه شايد به خاطرجديت وسخت گيري بيش ازحد شما كمرنگ شده است .امسال يك فرصت سرنوشت ساز وتعيين كننده به صورت يك ديدار يا يك تلفن يا يك اتفاق به سراغ شما مي آيد .اگر به اندازه كافي هوشيارباشيد مي توانيد اين فرصت را به موقع ببينيد و باآن زندگي خود را تغيير دهيد .
متولدين خرداد :
شما دنياي شور واحساس هستيد. هركس دركنار شما قرار گيرد غم وغصه را ازياد مي برد و حال وهواي ايام جواني را دوباره به خاطر مي آورد. شما بيشتراز آنكه جسم باشيد روح هستيد وبه دنياي متافيزيك تعلق داريد شما سراپا اشتياق والهام هستيد وچقدرخوشبختند آنها كه دركنارشما وانيس وهم صحبت شما هستند. به خاطراين احساس شكوهمند ،شما به زودي به يك موفقيت بي نظيردست پيدا مي كنيد .موفقيتي كه نه تنها زندگي شمـا بلكه تمام اطرافيان شما را نيز ازمواهب آن برخوردار خواهد كرد. به زودي درخواهيد يافت كه هيچ آرزو و رويايي وجود نخواهد داشت كه شما نتوانيد به آن برسيد .آنقدر اجابت دعاي شما فوري صورت مي گيرد كه بعضي مواقع خودتان شگفت زده مي شويد.
متولدين تير :
«اين فقط من هستم كه برزندگي خود تأثير مي گذارم » اين جمله اي است كه بايد به طوردائم باخود تكرار كنيد. بايد بدانيد كه موفقيت شما درهر روز حاصل انديشه وباور آن روز شماست .شما ازهوش ذاتي خارق‌العاده‌اي برخوردار هستيد و با كمك لباس عقـل مي توانيد به هرجـايي كه دوست داريد برويد وبه هرچه مي خواهيد برسيد .اصلاً نگران نباشيد: نگراني هرگزدر زندگي براي هيچكس فايده اي نداشته است .موفقيت عالي به شما رو خواهد كرد .چه بخواهيد چه نه، شما اين موفقيت را خواهيد ديد وآن را به كارخواهيد گرفت خوشبختي تقدير اجباري شماست.
متولدين مرداد :
ازكار نترسيد. ازفعاليت فرار نكنيد و ازكار شانه خالي نكنيد. اگر چنين كنيد غوغا خواهيد نمود، دنيا فراز و نشيب فراواني دارد اما شما باعمل واقدام ونه حرف وادعا مي توانيد تمام فرازو نشيب ها وسختيهاي زندگي را پشت سربگذاريد وبه هرچه مي خواهيد برسيد .به جاي دست روي دست گذاشتن ،شكارچي لحظه ها باشيد كه در مقابل شما ظاهر خواهند شد . حضرت حق را به خاطر بسپاريد وتوكل را ازياد مبريد پيروزي شما حتمي است فقط به شرطي كه اهل عمل باشيد .
متولدين شهريور :
ويژگي برجسته شما متولد شهريور، قدرت رهايي ودل كندن خارق العاده شماست كه براي كساني كه ايـن خصوصيات را درشما نمي بينند بعضي اوقات تكان دهنده است. رفتار پسنديده و روحيه مسئوليت پذيري دو خصيصه ذاتي متولدين اين ماه است كه همراه قدرت احساس و الهام خارق العاده از شما يك موجــود آن جهاني ودوست داشتني مي سازد .اما شما هرگز حق نداريد بر گذشته حسرت بخوريد ويا در دامان رؤياهاي آينده فرو رويد . بجاي اينكه در كار ،خود را غرق كنيد ،كمي هم به فكر استراحت وتفريح باشيد .
متولدين مهــــر :
شما نمي توانيد به كسي دروغ بگوييد ، چرا كه صداقت و درستي ، بخشي از وجود شماست كه هرگز نميتوانيد آن را انكار كنيد . پس دروغ را فراموش كنيد و بجاي احتياط كاري وفرار از حقيقت ، هر چيز را همانطوري كه هست بپذيريد و با انرژي مثبت پنهان در درون خود ، همه چيز را همانطور كه آرزو داريد متحول سازيد. روزي كه اصلاً انتظارش را نداريد ، پيغامي از يك دوست به شما خواهد رسيد كه زندگي شما را از شوق و هيجان سرشار خواهد ساخت .
متولدين آبـــان :
شما بدون خانواده معنا نداريد .تنها زندگي كردن را فراموش كنيد ولحظه اي از خانواده خود جدا نشويد .ترديد در تصميم گيري را از ياد ببريد .روي هر مسئله زندگي اول خوب فكر كنيد وتمام جوانب آن را بسنجيــد و بعد بدون كمترين شك وترديدي اقدام نماييد . اجازه ندهيد كه شرايط زندگي بر شما حــاكم شود و فرصت، آرامش و آزادي را از شما بگيرد .امسال سال پولدار شدن شماست . كمك ديگران را از ياد مبريد .
متولدين آذر :
سهل انگاري را فراموش كنيد . دقت هرگز چيز بدي نبوده است .بخصوص براي شما كه همه سر به هوايتان مي دانند .البته دقت زيادي هم برايتان خوب نيست . هرچند كه شما ذاتاً نمي توانيد خيلي دقيق باشيد . كلافـه نباشيد ونفرت هيچكس را به دل نگيـريد. وقتي دل شمـا به نازكــي برگ گل است وبه راحتي ديگران را مي‌بخشيد ،به راستي چرا كينه ديگران را به دل مي گيريد .حتماً امسال كار دومي را در دست بگيريد . كار دوم همان چيزي است كه زندگي مالي ، احساسي و اجتماعي شما را دگرگون خواهد ساخت .
متولدين دي :
سياستمداري جزء ذات شماست و آرامش با دليل شما باعث مي شود كه شما براي ديگران يك راهبر مقتدر و دانا تجلي كنيد ،اما خطري وجود دارد و آن اين است كه اگر روزي به علتي كسي دلايل شما را مسخره كند، همه چيزتان فرو مي ريزد واز بين مي رود . بنابراين زياد خود را وابسته به دلايل نسازيد . شما عاشق كمك به ديگران هستيـد و فقط با داشتن تعادل است كه مي توانيد بين اين عشق و شوريدگي تمام ناشدني ومشكلات زندگي تعادل برقرارسازيد.زماني كه به تعادل برسيد ازهمه غصه ها رهايي خواهيد يافت وزندگيتان از شيريني لبريز خواهد شد .
متولدين بهمن :
هيچ لحظه زندگي شما بي ارزش نبوده است .زندگي در زمان حال را لحظه اي از ياد مبريد. در زندگي هرچه را آرزو كنيد به دست خواهيد آورد ، فقط به شرط اينكه كمي عمل كنيد .شادي شما ميليونها نفر را شاد خواهد ساخت و اندوه شما باعث غم واندوه ديگران مي شود . پس با فرو رفتن در درياي غم ،شادي را از ديگرا ن و خودتان دريغ نكنيد . خانواده را فراموش نكنيد . هرچند طبع سربه هوا و نا آرام شما اجازه نمي دهد ، اما اين فقط بودن در كنار خانواده است كه مي تواند به رفتار ،گفتار و كردار شما تعادل و آرامش ببخشد .
متولدين اسفند :
چاپلوسان را از طرف خود دور كنيد واصلاً آنها را جدي نگيريد.مسائل شغلي و خانوادگي را به هم ربط ندهيد و با ديگران همانگونه برخورد كنيد كه دوست داريد با شما برخورد شود . شما جزء آن گروه انسانهايي هستيد كه براي رسيدن به زندگي آرام و شاد بايد فراز و نشيب هاي فراواني را ازسر بگذرانيد ،اما صبوري وآرامش شما درپشت سرگذاشتن همـه مشكلات زبانزد عام و خاص خواهد شد . شما همه چيزي را كه از زندگي طلب كنيد به دست خواهيد آورد ، فقط به شرطي كه آرامش ذاتي خود را از دست ندهيد .

=====================================


شكل جهـــان (1)
توجه به جهان به عنوان تمام آن چيزي كه ما را احاطه كرده يا حداقل ما اينطور فكر ميكنيم اجتناب‌ناپذيراست. هرشب كه به آسمان نگاه ميكنيم مجموعه اي ازستارگان را مي بينيم كه گاه ماه نيز در ميان آنها ديده مي شود. اگر به آسمان بالاي سرمان بيشتر توجه كنيم متوجه سيارات ، شهاب سنگها واجرام شبه ستاره خواهيم شد. البته هواي آلوده وغبارآلود شهرها فرصت تماشاي تعداد بسيار زيادي از اين اجرام را به جز چند ستاره پرنور و ماه و برخي سيارات از ما گرفته است. (اما براستي ، مجموعه اي كه با اطمينان از وجود آن مشغــول به تماشاي آن هستيم تا كجا ادامه دارد؟) آيا انتهايي دارد و شايد هم تا ابد ادامه داشته باشد. اگر داراي انتهااست در اين انتها چه چيزي است ؟يك ديوارعظيم يا يك فضاي پوچ و تهي . ما اكنون تمامي ساختارها را در آسمانها شناسايي كرده ايم ويا حداقل مي توانيم ادعا كنيم كه آنها را مي شناسيم ولي شكل جهان شايد اساسي ترين سؤال بدون جواب است. پيچيده ترين صورت مسئله اي به ظاهر راحت عذاب آور است شكل آ شناي تمامي آسمـان براي همه ما « كره » است. پس آيا مي توانيم كل مجموعه گيتي را درون يك كره تصور كنيم . دراوايل قرن بيستم دانشمندان متوجه شدند كه (تمام جهان در حال فاصله گرفتن از ما است.) وجود اين نكته سخن پيشينيان كه زمين را در مركز جهان مي پنداشتند را دوباره زنده كرد. هرچه جرم آسماني در فاصله دورتري از ما قـرار گرفته باشد سـرعت گريز آن نيز بيشتر است . البته اين نكتـه در مورد ساختارهاي نسبتاً بزرگ آسمان يعني كهكشـانها (صفحات ديسك مانند از ستارگان به اشكال گوناگون كه از چند صد هزار تا صدها ميليارد ستاره را ممكن است شامل شوند ) صدق ميكرد . سرعت دور شدن اين اجرام را با استفـاده از طيف نگاري بدست مي آورند. بدين شكل كه هر چه جرم از ما با سرعت بيشتري دور شود تمام خطوط طيفي عناصر بر اساس قانون دوپلر به سمت قرمز طيف با طول موج بيشتر اندكي منحرف ميشود كه اين موضوع را با نام Red Shift يا انتقال به قرمز ميشناسند. هرچه ميزان اين جابجايي در خطوط شديدتر باشد سرعت دورشدن جرم نيز از ما بيشتر است. اكنون سعي ميكنيم كه مدلي را درنظر بگيريم كه به درك جهان هستي به ما كمك كند جهان را
بصورت يك بادكنك درنظر بگيريد كه تمام اجرام به صورت نقطه هايي كه با ماژيك بر روي آن علامت‌گذاري شده اند تصور ميشود انبساط اين جهان خيالي بوسيله دميدن درون آن امكان پذير است. در واقع مشاهده ميشود كه تمامي اين نقاط درحال دورشدن ازيكديگر هستند و هرچه ، فاصله آنها از هم بيشتر باشد اين سرعت بيشتراست. ضمناً اين عالم خيالي فاقد مركزاست ( سطح بادكنك صفحه اي دوبعدي است وفضا براي آن بدون معني است ). فرض پيشنهادي زياد جالب نيست. واقعيت در دوبعدي بودن سطح نهفته است. براي اين جهان و ساكنان آن وجود فضا بي معني و مبهم است. (موجودات خيالي اين عالم فاقد دركي شهودي از فضا هستند و هر جهت را كه نگاه ميكنند جز صفحه چيزي نمي بينند) . در اينجا آيا با استفاده از اصل قياس ميتوان بيان كرد كه جهان ما فضا يي است كه همانگونه كه سطح بادكنك در فضا خميده شده ، جهان ما نيز در فوق فضا خميـده شده است؟ درك نظري اين خمش براي ما كه (موجوداتي سه بعدي هستيم غيرممكن است موجودات دو بعدي ساكن يك سطح كاغذ چه كاغذ صاف باشد و چه كاغذ لوله شده باشد فقط سطحي صاف مي بينند و دركي از فضايي كه در آن خميده شده اند ندارند.) اگرسفينه ايي درجهان خيالي بادكنكي ما شروع به حركت كند از ديد موجودات دوبعدي آن سفينه درمسيري مستقيم به حركت ادامه مي دهد ولي سفينه آنان پس از مدتي بجاي اول خود ميرسد از نظرمتفكران دوبعدي سفينه درخمشي مرموز جهان را ، با وجود حركت مستقيم ، دور زده است براي ما كه اين خميدگي را مي بينيم اين مورد امري بديهي بنظر ميرسد. ولي هنگامي كه اين مورد را در جهان سه بعدي در نظر بگيريم شايد هم آنقدر بديهي نباشد ، سفينه ها زمين را در مسيري كاملاً مستقيم ترك ميكنند ولي آيـا زماني اين سفينه از سوي ديگري به ملاقات ما خواهد آمد ( شكل را ببينيد ) خمشي كه اين فضا پيما طي كرده در چه جهتي است .
(توضيح بيشتر را به شمارة‌بعد موكول مي‌كنيم) (عليرضا تيموري)

=================================


ميدان نقش جهان يا ميدان شاه
شاردن نوشته است اين ميدان يكي از زيباترين ميدانهاي جهان است كه شكل مربع مستطيل دارد به طول 440 قدم. وعرض 160 قدم اطراف ميدان نهري است كه با آجر و آهك سياه كه ازسنگ سخت تراست شناخته شده اين نهر به عرض شش پا وازاره هاي آن از سنگ سياه است و پياده روهاي آن به اندازه يك پا بلندتر است .
عرض سنگها به اندازه اي است كه چهار نفر به آساني مي توانند روي آن پهلوي يگديگر حركت كنند. بين اين نهر و اتاقهاي اطراف ميدان فضايي به عرض بيست پا وجود دارد. دراطراف ميدان دويست اتاق است كه همه به يك اندازه وبه يك سبك و دو طبقه ساخته شده است. طبقه بالا نيزعبارت است از چهاراتاق كه دوتاي آن به طرف ميدان ودوتا درعقب واقع است. (هريك ازاتاقهاي رو به ميدان ايواني دارد وجلوي آنها طارمي هايي است كه با آجر وگچ به رنگ سبز وقرمزساخته شده وبي اندازه به چشم زيبا مي آيد.) هريك ازاطاقها به طرف بازار راههايي دارد كه درموقع تابستان بسيار خنك مي باشد. غيرازاين اطاقها دراطراف ميدان بناهاي بزرگي است كه عبارتند از ( قصر سلطنتي ) يعني عمارت عالي قاپو و( در حرمسرا) درسمت مغرب و(مسجد صدر) يعني مسجد شيخ لطف الله ويك عمارتي كه ماشينهاي متعددي در آن قراردارد وآن را ( ساعت‌سازي ) مي نامند درطرف مشرق. درجنوب مسجد شاه ،ودرشمال آن بازار واقع شده. ميدان داراي دوازده مدخل عمده وچند مدخل كوچك است. درمركز ميدان كه دكل بزرگي است به بلندي 120 پا كه در روزهاي رسمي براي نشانه زدن بكار مي رود. درشمال وجنوب ميدان به فاصله 35 پا ازنهر دو ستون سنگي واقع شده كه دروازه هاي بازي چوگان است .
گنجينه آثار تاريخي اصفهان
مؤلف : دكتر لطف الله هرمز

==============================


« صداي پاي دانشجو »
اهل شهرستانم
نسبم شايد برسد به انيشتين ، نيوتون يا كه ارسطا ،طاليس
اهل دانشگاهم
قبله ام هست كتاب جانمازم دفتر جزوه ، سجاده من

من كتابم را وقتي مي خوانم كه شده آخرترم

اهل خوابستانم
خوابگاهم قفسي است كه 9 تا 10 تن

مثل من ، شب همه شب ، بركف آن مي خوابند.

فكرمن درپي امرار معاش پي گرفتن قرض از رفقا يا پي وام زيك جاي دگر

يا كه يك فرد دگر،گم شده است

من نمي دانم كه چرا مي گويند هنرو كسب علوم بهتراست از ثروت؟
وچرا دركف دانشمندان پولي نيست؟

جور ديگر بايد ديد علم را بايد شست پول را بايد جست

من بدهكارم بابت خرج غذا بابت پول كتاب ....

پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها پشت دو برف چند وقتي است شده بازنشست

او زماشين خودش تاكسي ساخته است

اهل دانشگاهم روزگارم بد نيست ....
عازفه صادق‌زاده

====================


« دمكراسي »
امروزه يكي از مباحث مهمي كه در سطح جامعه مطرح است دمكراسي است.

به راستي دمكراسي چيست ؟ به چه نوع حكومتي گفته مي شود ؟ رابطه آن با حقوق بشر چيست ؟ ما دراين مقاله قصد داريم كه مختصر مطالبي درباره اين موضوعات مطرح كنيم كه باعث آشنايي دوستان بـا اين سيستم شود. ابتدا به عناصر تشكيل دهنده اين نظام مي پردازيم :
انتخابات آزاد وعادلانه :
ويژگي مهم ايـن اصل تضمين برابري سياسي بين تمام شهروندان است به عبـارتي حق انتخـاب شدن وحق انتخاب كردن براي همه وجود دارد ومردم درتعيين سرنوشت خود نقش مؤثر دارند. يكي ازفوايد اين اصل حذف سياستمداراني است كه ازخود كارايي نشان نمي دهند يا در اجراي برنامه هاي خود ناموفق بوده اند به صورت مسالمت آميز بدون درگيري و خشونت.
1- دولت شفاف و پاسخگو :
يكي از مهمترين ويـژگيهاي نظامهاي دمكـراتيك محدود كردن قدرت مركزي است يا به عبـارتي يكي از بزرگترين آفـات دمكراسي قدرت نامحـدود داشتن است كه اگر اين موضوع در جامعه اي اتفاق بيفتد سومين عنصر تشكيل دهنده نظام دمكراتيك يعني آزاديهاي سياسي ومدني ضمانت اجرايي ندارد. براي رسيدن به اين اصل ( محدود كردن قدرت ) عملكرد دولت در نظام دمكراتيك شفاف است يعني ارائـه اطلاعات واقعي در مورد سياستها ، علت اتخاذ آنها ، هزينه اجراي آنها ، ضوابط حاكم بر اجراي آنها از سوي خود دولت به مردم .البته درمورد اطلاعاتي مانند امنيت ملي،امنيت جاني افراد.پرونده هاي شخصي به دولت مي تواند از ارائه آنها براي حفظ مصالح كشور و ملت خودداري كند.
ويژگي ديگردولت شفاف تبادل نظربا مردم است. پاسخگويي دولت درنظام دمكراتيك ( كه باعث محدود كردن قدرت مركزي مي شود ) سه جنبه اصلي دارد :
الف» پاسخگوئي حقوقي تمام مسئولين دولتي در مقابل قوه قضائيه مستقل ( درنظر داشته باشيد كه استقلال قوا يكي ازمهمترين ويژگيهاي نظام دمكراتيك است )، درصورت قانون شكني و قصور درانجام هريك ازوظايف
ب» پاسخگوئي سياسي دربرابر مردم و نمايندگان منتخب مردم درمجلس درمورد سياستهاي اتخاذ شده دركشور و اجراي برنامه ها و وعده هاي انتخاباتي ( قابل توجه است كه نمايندگان مجـلس نيز در برابر رأي دهندگان مسئول و پاسخگو هستند.)
ج» پاسخگويي مالي دربرابر هزينه كردن درآمدهاي مالياتي در جهت مقاصد مصوبه مجلس به صرفه ترين و كارآمدترين شكل ممكن. دراينجا اداره حسابرسي كل كار نظارت دقيق بر جزئيات هزينه هاي دولت را برعهده دارد. پاسخگويي باعث خواهد شد كه مردم درانتخابات قادر به انتخاب آگاهانه نماينده خود باشند.
2- حقوق مدني و سياسي :
كه شامل آزاديهايي مانند آزادي و امنيت فردي ،آزادي عقيده ،آزادي بيان و رسانه ها، آزادي اجتماعات و .... كه به عنوان بخشي از حقوق بشر براي افراد محفوظ و هيچ كس به هيچ دليلي نمي تواند آنها را از افراد يك ملت سلب كند. و دراصل دموكراسي وسيله اي است براي رسيدن به اين اهداف .
3- جامعه مدني :
به عنوان بخش جدايي ناپذيردمكراسي مطرح مي شود،كه شامل فضايي است بين دولت ومردم (حيطه عمومي) كه شامل تشكل هايي است كه بدون توجه به دولت و تغييرات آن همواره باقي مي مانند شوراها ، اتحاديه هاي صنفي ، حزب. (اين جمعيت ها نيز سازماندهي دروني خود آنها نيز به صورت دمكراتيك باشد.) اين تشكل ها حائـلي هستند بين حكـومت و مردم و وسيله اي براي محدود كردن قدرت مركزي و تأمين آزاديهاي مشروع فردي درجامعه.
نكته قابل ذكر اين است كه جامعه مدني در مقابل حكومت نيست و حتي مي تواند با حفظ استقلال خـود همكار و ياور حكومت هم باشند و نقش ناظر و كنترل كننده اي بر قدرت داشته باشند.
نكته اي ديگر كه اينجا قابل ذكراست اين است كه دمكراسي حاكميت اكثريت نيست . همانطوركه قبلاً ذكر شد دمكراسي هدف نيست بلكه وسيله اي است براي رسيدن به آرمانهايي مانند آزادي و برابري.
به زبان الكسي دوتوكويل ماهيت دمكراسي برابري است وهنر آن آزادي. يعني درنظامهاي دمكراتيك همه شهروندان ازحقوق برابري برخوردارند و به جاي اطاعت انسانها ازانسانهاي ديگر همه ازقانون اطاعت مي كنند و در مقابل آن يكسـانند ( حكومت قانون ) و هيچكس ازحق ويژه ذاتـي برخوردار نيست.
اگر دمكراسي را حاكميت اكثريت بدانيم ( مانند روسو و سوسياليست هاي پيرو آن ) به نوعي حكومت مطلق اكثريت مردم مي رسيم كه قدرت نامحدود دارد و در اين حكومت ، چون مدعي اراده عمومي است فاصله و حايلي بين مردم وحكومت ( جامعه مدني ) وجود ندارد و تضميني براي آزاديهاي فردي و مدني نيست.
طرفداران اين نظريه آزادي را اطاعت از رأي اكثريت مي شمرند ومعتقدند جمع بر فرد ارجحيت دارد. وحقوق
اوليه اقليت را بر خلاف خواست آنها از آنها مي گيرند ( پادشاه = اراده عمومي = عده معدودي به نام مردم ). اما همانطور كه در عناصر يك نظام دمكراتيك ذكر كرديم طرفداران اين سيستم آزادي را والاترين آرمـان مي دانند و معتقدند جمع نيزبراي فرد تشكيل مي شود. و هيچكس با هيچ عنواني نمي تواند اين آزاديها را از افراد بگيرد.
دراين نوع نگرش حكومت توسط قانوني كه اقتدار نه به رأي اكثريت بلكه به اقتداريست، مذهب، حقوق طبيعي حقوق بشر و اخلاق است محدود مي شود. ( البته قانون به تأئيد اكثريت قريب به اتفاق مي رسد ) يا به عبارتي حكومت براي برآوردن نيازهاي عمومي مردم تشكيل مي شود.
در اين جا اين نكته قابل ذكر است كه نظامهاي دمكراتيـك درست است دولت و يا مجلس و يا حزبي كه رأي اكثريت مردم را دارند برمردم حكومت مي كنند ولي همانطور كه ذكر كرديم اولاً اين حكومتها قدرت نامحدود ندارند . ثانياً اقليت ازحقوق اوليه خود ( همانطور كه درسومين عنصر نظام دمكراتيك گفته شد برخوردارند). « به طور خلاصه كشوري را دمكراتيك گويند كه حكومت از طريق رقابت درانتخابات به مسند قدرت رسيده باشند و تمام افراد جامعه ازحقوق شهروندي يكساني برخوردار باشند. » همانطور كه قبلاً گفته شد دمكراسي بدون قوه قضاييه مستقل ، مطبوعات مستقل و نهادهاي محدود كننده قدرت سياسي پايدار نخواهد ماند.
دمكراسي تنها زماني بقا مي يابد كه مردم براي ادامه همزيستي قادر به توافق وگفتگو با همديگر باشند .

=======================


تفريحي به نام « شنا »
شنا يكي از بهترين و سالمترين و از نظر بيولوژيكي جزو مفيد ترين ورزشهاي موجود مي باشد. كه به لحاظ داشتن نكات مثبت فراوان دين مبين اسـلام انسان را جهت آموزش و يادگيري فن شنا مورد تشويق و ترغيب قرار داده است .
پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند :« به فرزندان خود شنا و تيراندازي بياموزيد. » آموختن فن شنا نه تنها يادگيري نوعي ورزش مي باشد بلكه ورزش ديگري جهت زندگي در محيط آبي بوده و و فنون آشنايي با آب و روبرو شدن با مشكلات آن را به انسان ياد مي دهد و سبب مي گردد تا انسان با تسلط و آرامش كامل در مناطقي كه رودخانه و يا درياچه وجود دارد به راحتـي زيسته و در مواقع لزوم از آب به عنوان مسيري جهت عبور و مرور خود استفاده نمايد. علاوه بر اينها درمواردي كه جان انساني از حيث غرق شدن در آب در خطر باشد فرد آشنا به فن شنا كردن مي تواند زندگي انساني را نيز از خطر مرگ نجات دهد و يا براي جلوگيري از وقوع حوادث ناگوار شنا را به ديگران بياموزد وسبب توسعه اين فن بسيار مفيد گرديده و فرا گيري افراد بيشتري را فراهم آورد.
خواص بيولوژيكي شنا نيز از اهميت خاصي برخوردارمي باشد كه در آرامش و تسكين اعضا و جوارح انسان به خصوص دستگاه اعصاب مفيد و مؤثر مي باشد. وقتي انسان روزانه و يا درهفته در خلال كارهاي روزمره خود ساعاتي را براي شنا كردن اختصاص دهد ضمن داشتن اعصابي آرام و روحيه اي سالم خستـگي كار را رفع و موجبات راحتي اعضاي بدن خود را فراهم مي آورد.
پزشكان معالج بيماران عصبي و قلبي معمولاً ضمن رعايت نكات ايمني وضعيت بيماران خود درموارد زيادي بيماران را به شنا كردن و استفاده از خواص آن هدايت و راهنمايي مي كنند. همچنين با توجه به تأثير مثبت شنا بر روي ناراحتي هاي جسماني مانند دردهاي كمر، مفاصل ، عضلات و استخوانها د ربسياري از اين گونـه ناراحتيها بيماران را به تمرينات شنا و هيدروتراپي درآب معرفي كرده وبا استفاده از اين روش به درمان آنها مي پردازد .
براي قلب انسان بهتر است كه در طول شبانه روز تعداد ضربان آن هر چه كمتر باشد و اين كار در صورتي ميسر است كه قلب و ششها تقويت شده و سيستم قلبي و عروقي بهبود يابد. اين امر چگونه از طريق شنا كردن مي تواند صورت پذيرد و به چه نحوي مي توان سازگاري بدن را در مقابل تحمل تمرينات تقويت نمود ؟
در مراحل شنا كردن وقتي شناگر حبس نفس مي نمايد ( به خصوص در شناي زير آبي ) اين تمرين در آبهاي كم عمق در بهبود ظرفيت تنفسي وبهبود ظرفيت ششها كمك مي كند.
آنچه مسلم است ظرفيت حياتي تنفس معمولاً درشناگران نسبت به غير شناگران بيشتر توسعه مي يابد . ظرفيت توسعه يافته تنفسي در انسان مخصوصاً در موارد فشارهاي رواني و جسماني ضروري و لازم مي باشد . به علاوه آموزش ويادگيري تنفس صحيح يك عامل مهم در كاهش بحران و فشار تنفسي انسان مي باشد .همچنين افرادي كه مي خواهند به كيفيت تمرينات ورزشي خود دربيرون از آب افزوده و آن را تقويت نمايند مي توانند با استفاده از شنا كردن از فوايد آن در تكميل نتايج كار خود بهره مند شوند .
شنا كردن درضمن آرامي و ملايمت ، يكي ازبا نشاط ترين فعاليتهاي رواني و تسكين دهنده‌ براي فعاليتهاي جسماني شماست .
بنابراين با گنجاندن اين تفريح لذت بخش در برنامه هفتگي خود از منفعتهاي آن حداكثر استفاده را خواهيم نمود و از زندگي خود لذت خواهيم برد .

=====================


شيمي در پزشكي
جدا كردن فلزات سمي از بدن
مكانيسمي دربدن انسان براي جدا كردن بيشتراتمهاي فلزات واسطه وجود ندارد. مقادير كمي ازچند فلز واسطه مانند كروم، مس، آهن، منگنز و موليبدن براي سلامتي انسان ضروري اند . اما اكثر فلزات واسطه ، و مقدار زيادي ازتمام آنها، سمي هستند. در مواردي كه انسان مقادير زيادي از يك فلز واسطه را خورده باشد. پزشك از ليگاندهاي چند دندانه اي براي تشكيل كمپلكس با يون اين فلز واسطه استفاده مي كند. ايـن كمپلكسها مانع مي شوند كه يونهاي فلزي در فرايندهاي زيست شناختي بدن مداخله كنند. افزون براين، در اكثر موارد بدن قادر است كه اين كمپلكسها را دفع كند. و به اين طريق از شر اتم سمي رهايي يابد. براي مثـال، كلسيم سريم ادتات براي كمپلكس كردن سرب به كار مي رود. دي مركاپرول ، ارسينك ، طلا و جيوه را بـه صورت كمپلكس در مي آورد. پنسيلامين مس را كمپلكس مي كند. بعضي از اين عوامل كمپلكس كننده ممكن است مشكل ساز باشند. براي مثال ، فلزات لانتانوئيد وقتي با ليگاندهاي آلي كمپلكس شوند سمي تر هستند ، تا وقتي كه به صورت آزاد باشند.
رنگينه :
تصورش را بكنيد. زندگي بدون رنگ چقدر كسل كننده است.همه ما به زيبايي طلوع آفتاب، به برگهاي پاييزي و به درياي آبي خيره مي مانيم. افزون بر رنگهايي كه در طبيعت مشاهده مي كنيم. كوشش داريم با رنگ كردن اجسام به زندگي خود روشني ببخشيم. ماده رنگ كننده اين فراورده ها رنگينه ناميده مي شود. صدها رنگيـنه وجود دارد.اما ويژگي ساختاري مشتركي در مولكولهاي آنها مشاهده مي شود. مولكول بيشتر رنگينه ها از دو بخش تشكيل شده است. بخشي كه رنگ را بوجود مي آورد، وبخشي كه انحلال پذيري و خواص رنگرزي را كنترل مي كند. بخش رنگي مولكول معمولاً يك يا چند حلقه بنزني شامل گروههاي عاملي مانند گروههاي زير است.
C = C , C = S , C = O , -NO2 , C = NH , -N = N-
گروههاي عاملي كه موجب مي شوند مولكول رنگ به الياف ماده بچسبد ، عبارتند از :
-COOH -OH -NH2
چون بسياري از رنگينه ها از نظر ساختار مشابهند ، مي توان آنها را با چند واكنش شيميايي تهيه كرد .
روش استاندارد براي تهيه رنگينه ها به صورت زيراست.گروههاي عاملي با مولكولهاي كوچك واكنش ميدهد وتركيب واسطه تشكيل مي شود.سپس دويا چند تركيب واسطه متفاوت با يكديگر واكنش مي دهند ومولكولهاي رنگينه را به وجود مي آورند.
گلهاي محبوب شما درباره شخصيت شما چه مي گويند ؟! اگربه گلهاي وحشي علاقه منديد : واقعاً چيزي بيش از يك مزرعه پر از گلهاي وحشي مي تواند به شما آرامش ببخشد و تسكيني براي روح ناآرام شما باشد ؟ اگر شما عاشق فرشي از گلهاي رنگارنگ همانند ميناي چمني ،ميمون وحشي ونيز گياهاني شبيه باقلاي مصري كه گلهاي وحشي زيبا و رنگيني دارد هستيد در واقـع عاشق باغ سبزروح خودتان هستيد واز زندگي شما بوي خوش بي تكلفي، راحتي، صبوري و بردباري متصاعد مي شود كه هيچ گاه انسان را به ياد دوستيهاي رسمي و خشك يا تشريفاتي نمي اندازد. بنظر« فاستر »« شما روح زندگي را درديگران مي دميد ونظرات پخته شما پيرامون مسائل مختلف گوياي عاقلانه تصميم گرفتن شما درموارد گوناگون است ديگران از اينكه راحتي و آسايش را در كنار شما مي جويند، بسيار خوشحالند .»
اگربه گل بنفشه ، بويژه بنفشه سه رنگ علاقه منديد : اگردنيايي ازبنفشه هاي رنگارنگ،شاداب وسرزنده پيش روي شما قرار داشته ويا برعكس مقابل تان كويري خشك وبي آب وعلف باشد بهرحال شما درقلبتان شاد وجوان هستيد!«فانستر» در اين مورد مي گويد: شما هميشه به گونه اي رفتارمي كنيد كه گويا از انواع استرس در امان هستيد و در برابر هر فشار كاري ، اجتماعي و....مي توانيد بنحوي تحمل داشته باشيد. آنچه بنفشه ها را از ساير گلها متمايز مي سازد آن است كه به رغم زود پژمرده شدن ،به محض رسيدن آب به ساقه آنها، در ظرف مدت كوتاهي مجدداً سر بلند كرده و به روي شما مي خندد! اين همان خاصيتي است كه در افراد عاشق اين گل نيز به چشم مي خورد ديـگران با نشاط شما ، شاد مي شوند و شوخيهاي شما هميشه آنها را سرزنده و شاداب نگاه مي دارد . اگر به گل رز بسيار علاقه منديد : اين گل جذاب ، و زيبا و دلربا قرنهاست كه باغباناني زرنگ ، كاري و فريبا و دل انگيز دارد و اگر شما عاشق انواع گلهاي رز هستيد روحي با شكوه و شاهانه داريد كه با تلاش و ايمان پيوند خورده است «فاستر» معتقد است حقيقت جويي و حقيقت گويي لازمه هر كاري است كه در آن گام مي نهيد افرادي كه عاشق گل رز هستند بر سر هر بوته گل خود همانند بچه هاي خويش ، قيل و قال راه مي اندازند و بالاخره اين افراد هيچگاه بدرستي نمي دانند كه چگونه مهر ودوستي و توجه خويش را بطور مساوي بين دوستان و خانواده تقسيم كنند اما بهر حال در دوستي بي نظيرند .
اگر به گل آفتابگردان علاقه منديد : شما سرشار از عشق و شور به زندگي هستيد. هيچ چيزي كه نشان دهنده انزوا طلبي و گوشه گيري از زندگي باشد در اين شكوفه با شكوه وجود ندارد و بخـاطر همين وزن سنگينش است كه معروف عام و خاص مي باشد و اگر شما سبدي پر از گلهاي آفتابگردان داريد وعاشق اين گل هستيد پس هميشه از ايستادن ميان جمعيت لذت مي بريد شما عاشق مردم هستيد و بدون آنها شور زندگي در شما مي ميرد فاستر معتقد است : شما سراسر انرژي هستيد و از خطر كردن در زمينه كاري نمي ترسيد.
اين نشان دهنده شور وعشق زندگي در شماست. شوري كه با آفتاب سر بلند مي كند و هيچگاه حاضر نيست تن به زور مرگ و مردن دهد. اگر عاشق گل ميمون هستيد : شما بسيار شيك ،موقر ،و با سليقه هستيد ! اين گلهاي زيبا به باغبان خود باريك بيني و تجربه اي بيش از اندازه مي دهند. فاستر با بيان اين نكته تلاش دارد تا برازنده بودن افراد عاشق اين گل را نشان دهد . اين گل كه در رنگهاي بسيار متنوع وجود دارد همانند شكوفه اي تازه به بار نشسته است كه چه در باغ يا باغچه خانه و چه در گلدان بسيار موقر و آراسته به چشم مي آيد غريزه ذاتي شما در مورد آنچه بنظر درست مي آيد به شما اعتماد به نفس مي دهد.و دوستان شما هميشه به شما به چشم يك رهبر مي نگرند . شما در واقع آراستـه و پيراسته هستيد و بدين ترتيب مي توانيد رهبـري خوب براي گروههاي خود باشيد.

===============================


خاطره اي از گذشته نزديك

سالها در شعرها خوانديم
قرن بيستم ،
قرن يخبندان اشك مهر
قرن خاموشي نبض عشق
قرن آواز شكوه آهن و ماشين
قرن سرگرداني دلهاي بي تسكين

سالها در شعرها گفتيم

مرگ بر اين قرن آد مهاي سنگيندل
مرگ بر اين قرن شوم فقر يك همدل

من ولي حرف دگر دارم.
من د ر انبوه كبود شعرهاي پر ز يأس و د رد
ديده ام چشمان مشتاق و كبودي را
كه د ر احساس يك دست نو ازشبار بي تابند
و من بي شك يقين دا رم
فقط يك دست يك لبخند
براي مرگ اين بي ا عتماديهاي رنگارنگ
فقط يك شعله كوچك
براي آتش گرم محبتهاي بي مانند

براي زندگي كا في است
مهرنوش ملا حسني

==========================


مائده هاي زميني :
ناتانائيل ( هديه خدا ) ،آرزو مكن كه خدا را در جايي جز همه جا بيابي. هر مخلوقي نشاني از خداست و هيچ مخلوقي او را هويدا نمي سازد. همان دم كه مخلوقي نظر ما را به خويشتن منحصر كند ، ما را از خـدا بر مي گرداند. ما همگي اعتقاد داريم كه بايد خدا را كشف كرد.
دريغا كه نمي دانيم همچنان كه در انتظار او به سر مي بريم به كدام درگاه نياز آوريم. سر انجام اين طور مي گوييم كه او در همه جا هست، هر جا و نا يافتني است. به هركجا بروي جز خدا چيزي را ديدار نمي تواني كرد. خدا همان است كه پيش روي ماست. ناتانائيل اي كاش « عظمت » در نگاه تو باشد نه در چيزي كه به آن مي نگري.
ناتانائيل من شوق را به تو خواهم آموخت ؛ اعمال ما به ما وابسته است همچنان كه درخشندگي به فسفر. درست است كه اعمال ما، ما را مي سوزانند ولي تا بندگي ما از همين است و اگر روح ما ارزش چيزي را داشته باشد دليل بر آن است كه سخت تر از ديگران سوخته است. براي من « خواندن » اين كه شن ساحل ها نرم است كافي نيست : مي خواهم پاي برهنه ام اين نرمي را حس كند. معرفتي كه قبل از آن احساسي نباشد براي من بيهوده است.
هرگز در اين جهان چيزي نديده ام كه حتي اندكي زيبا باشد مگر آنكه فوراً آرزو كرده ام تا همه مهر من را در بر گيرد. «آندره ژيد »
در كشاكش دهر
آرام از ميان هياهو و شتابزدگي بگذر و به ياد بياور كه چه آرامشي در خاموشي نهفته است . گردن منه، اما به همه كس تامي تواني نكو باش. حقيقتي را كه در دل داري آهسته و روشن بگوي و به گفتار ديگران گوش فرا ده ، زيرا بسا كه مردمان كم هوش و نادان كه سخني در خور شنيدن دارند . از غوغاگران و پرخاشگران بپرهيز، چه اين كسان جان را مي آزارند. اگر خويشتن را با ديگران مي سنجي مگذار غرّه يا آزاده شوي ، از آن روي كه همواره كساني از تو كوچكتر يا بزرگتر هستند و خواهند بود. از كاميابي ها و برنامه هاي خودت شاد باش. به كاري كه پيشه كرده اي ،هر چند كوچك و ناچيز، دل ببند،زيرا در فراز و نشيب زندگي سرمايه واقعي توست. جهان پر از فريب و دغل است، بنابراين در داد و ستد به احتياط رو، ولي مگذار اين ملاحظه ديدگانت را برنيكيها ببندد. بسيار كسان براي رسيدن به آرمانها درتلاشند، وهمه جا زندگي سرشارازقهرمانيهاست. خودت باش! ازفرانمايي به مهر بويژه بپرهيز.
عشق را هرگز به ديده سرد باوري منگر و برآن نيشخند مزن ،چه در اين برهوت ناباور سر خوردگيها ،و نااميدي ها، محبت تنها نهال سرسبز و هميشه بهار است. از پندي كه گذر عمر مي دهد آزرده مشو و كارهاي جواني را با گشاره رويي و متانت فرو بگذار. جان و روان خويش را نيرو بخش تا در شوربختيهاي ناگهاني پناهگاه و نگهبان تو باشد. زنهار كه با پندارهاي پـوچ خويشتن را ميازاري . بسياري ترسها زاييده خستگي و تنهايي است. بيش ازانضباطي سـالم در زندگي ، سختگيري را بر خود از اندازه بيرون مبر. تو نيز مانند ستارگان ودرختان فرزند اين جهاني وحق داري در آن باشي؛ وچه اين نكته برتو روشن باشد وچه نباشد،جهان به راه خود مي رود ودر شكوفندگي است.از اين روي كارها و آرزوهايت درآشفتگيهاي پر هياهوي زندگي هر چه هست با خداوند به هرصورتي كه درآيينه تصورتوست، و با دل وجان خودت، درآرامش وصفا باش. جهان باهمه فريبها و دروغها و رنجها و رؤياهاي خاك شده اش، باز هم زيباست. احتياط كن. بكوش شادمان باشي.
نويسنده ناشناس
ترجمه عزت الله فولادوند

===========================


« تفاوت آسپرين واقعي و تقلبي »
تفاوت بين آسپرين واقعي و تقلبي چيست؟ اگر ساختمان شيميايي آنها يكسان است. آنها هردو استيل ساليسليك اسيد هستند پس تفاوت آنها چيست؟ آيا هر دو آنها حقيقتاً ASA هستند؟ مطالعه داستان كوچكي از ساخته شدن

آسپرين اين سؤال را روشن خواهد كرد. كمپاني باير، يك كمپاني بزرگ شيميايي آلماني، خيلي سريع شانس بزرگي از طريق كار رنگ سازي به سمت كارهاي دارويي بدست آورد. باير اولين توليد دارويي خودش را از ضايعات توليدات ديگر بدست آورد. ( استوفنتدين ).باير اميدوار بود كه اين مسكن درد را تحت عنوان تجارتي كالا ارتقا دهد تا اينكه آنرا بصورت نام معمول شيميايي آن معروف كند. خلاق اين دارو اين داروي جديد را فناستين ناميد . اين داروساز، براي اولين بار براي بوجود آوردن ايـن دارو ، پيشرفت دادن ، تست كردن و و استاندارد كردن و نشاندار كردن آن بوسيله يك كمپاني ، نقطه شروعي براي آغاز صنعت دارويـي مدرن فراهم كرد.باير از راه توليد اين دارو و داروهاي ديگري كه به احتمال زياد در آينده توليد مي كرد به سود بي شماري توجه داشت. توليد بعدي كمپاني باير هروئين بود. هروئين بوسيله كسي به جز فيليكس هافمن سنتز نشد.
پزشكان در اواخر سال 1800 از كشيده شدن بيماران به طرف داروي كشنده مرفين اظهار نگراني مي كردند. باير يكي از مشتقات ديگر مرفين را دوباره كشف كرد. (دي استيل مورفين). اين تركيب به خوكچه هاي هندي احساس قهرماني مي بخشيد. بايرشروع به جانشين غيرفعال براي مورفين تحت نام تجارتيهروئين كرد.پزشكان حتي اين هروئين را براي درمان قولنج در بچه ها نيز تجويز كردند. بعدها مالسيليك اسيد از پوست درخت بيد (SA ) كشف شد كه خاصيت ضد حساسيت داشت. SA تا حدي بر روي سيستم گوارشي سخت بود. در پي آن درسال 1852 يك شيميدان فرانسوي كه كاراس .اف. جرهارد نام داشت «ASA» خام سنتز كرد.كارل.ج. كرات، يك مرد آلماني موفق به سنتز يك نوع خالص تر 16 سال بعد شد. بطوركلي كمپاني باير توسط هافمن به صحنه توليدات دارويي وارد شد. در سال 1897 او موفقيت خود را در توليد «ASA» تشريح كرد.
گرچه هافمن و رئيسش آرتور اشن گرون از سنتز «ASA » از قبل آگاه بودند اما اين مانع از آن نگرديد كه آنها نتيجه مطالعات خود را به رئيسشان دريزر كه به تنهايي موفقيتي كسب ننموده بود ندهند.او «ASA » را به دليل تفسير اشتباه خود كه از شايعات پراكــنده بدست آمده بود باعث ضعيف شدن قلب برداشت كرده بود.
باعث شگفتي است كه تقريباً يك قرن بعد از آن در سال 1998 در روزنامه انجمن پزشكي امريكا «ASA» بعنوان يك داروي شگفت انگيز براي پيشگيري ازحمله قلبي اعلام گرديد. با پافشاري زياد اشن گرون ،دريزرسرانجام به تست دارويي «ASA » موافقت كرد. وبعد از سروصـداهاي بسياري كه ايجـاد شد ،او براي كشف خودش اعتبار و پشتوانه اي بدست آورد. ولي بدون اينكه در روزنامه علمي خود نامي از هافمن و اشن گرون ببرد. باير براي توليد جديدش نام آسپرين را گذاشت. و اين محصول از هر نظر بدون رقيب شد. ( چه از نظرفروش و چه از نظر سود ). باير ميخواست كه فروشگاههاي آسپرين باامكانات فراواني ايجاد كند ودرهمان زمان آمريكا را از واردات زياد دور كند . در سال 1903 ،كارخانه بزرگ آسپرين در رنسيلر نيويورك ايجاد شد.
باير شرايط خوبي براي تصاحب افكار و جيبهاي بخشي بزرگ از شهروندان آمــريكا بوجود آورد. اما باير نميتوانست جنگ جهاني اول را پيش بيني كند واينكه امتيازش توسط حكومت آمريكا مصادره شده ودر مزايده به فروش مي رود.
بزرگترين درخواست ، كمپاني دارويي استرلينگ ، بود كه نه تنها امتياز باير را خريد بلكه نام مشهوربايررا هم خريداري كرد.حتي قبل از فرو پاشي كمپاني باير قاچاقچيان فرمول تركيبات به اين نتيجـه رسيدند كه اگر آسپرين ارزانتر توليد شود هر چند غير قانوني باشد باز هم مي توانند قفسه هاي داروخانه ها را در شمـال و جنوب آمريكا مزين كنند.
خيلي از اين توليدات آسپرين تقلبي ، شبيه نشاسته ذرت يا آسپرين مخلوط شده با نشاسته ذرت يا چيزهاي سفيد رنگ ديگر و مواد پودر مانند كه ارزان وآماده بود. در بعضي از نمونه ها ، فرمــــول سازان به سـادگي SA را با نمك استات سديم مخلوط كردند ولي اين تركيبات از نظر شيميايي واكنش پذير بودند .
حال با اين شرايط آيا شما ميتوانيد راهي براي شناسايي آسپرين تقلبي و واقعـــي پيشنهاد كنيد ؟

================================


تأثير موسيقي و آواز بر يادگيــــري
تقريباً همه ازتأثيرغيرقابل انكارموسيقي بر روحيه انسانها مطلعند. از اين امر بخصوص تهيه كنندگان برنامـه هاي راديويي و تلويزيوني و مجريان برنامه هاي تبليغاتي و سازندگان فيلمهاي سينمايي بيشتر از بقيه اطلاع دارند. آنها با توجه به نوع هيجان موردنظر خود موزيك خاصي را پخش ميكنند و با استفاده از احساس بوجودآمده ناشي از آن موزيك پيام و منظور خود را به شنونده منتقل ميكنند.
گويي (موسيقي دري است كه از آن طريق ميتوان وارد روح افراد شد وبه دروني ترين لايه هاي روحي ، شخصي و احسـاسي فرد نفوذ كرد. اما اين فقط جسم و روح نيستند كه ازموزيك لذت ميبرند و پيامهاي موجود در نت هاي موسيقي را درك ميكنند و بسته به نوع موسيقي در حال پخش ، واكنشهاي متفاوتي را منعكس ميسازند. بلكه موسيقي تأثيري غير قابل انكار بر روي مغز و فعاليتهاي فكري افراد نيز دارد در حقيقت با كمك موسيقي مناسب ميتوان بعضي از قابليتهـاي مغز را آشكار و تقويت كرد و بر عكس با پخش يكسري از موسيقي هاي خاص ميتوان مانند يك ماده مخـدر قوي مغز را از كار انداخت. چنان است كه گويي روح ، جسم و ذهن انسـان قبل از آنكه شنيـدن و صحبت كردن را بياموزد با موسيقي و آوازهاي آهنگين آشناست وآنها را مي فهمـد.
مادري كه قبل از تولد براي جنين خود آواز مي خواند بدون شك ميتواند مطمئن باشد كه بعد از تولد و بعد از گذر ساليان دراز كودك به همان آهنگ زمان جنيني خود واكنش نشان ميدهد و احساس آشناي زمان قبل از تولد خود را به خاطر مي آورد.
تقريباً در همه جاي دنيا ،آدم و يا حتي حيواني را كه در حال ترنم آواز باشد موجودي شاد مي دانند . خوب توجه كنيد كه وقتي در حين كار كردن آواز مي خوانيد چقدر از آن لذت مي بريد و از همه مهمتر ديگران نيز از بودن در كنار شما لذت مي برنـد.
حتي خيلي وقتها در موقعيتي قرار مي گيرند كه كسي قصد خـرد كردن و شكستن شخصيت آنها را دارد بلا فاصلـه با آوازخواني و زمزمه اشعار سنگين سعي ميكنند روحيه خود را تقويت كنند و برعكس روحيه طرف مقابل خود را تضعيف نمايند به همين دليل افرادي كه صداهاي آهنگيـن و موزون دارند و كسـاني كه مي دانند چگونه از موسيقـي صدا استفاده كنند صدايي گيراتر و افسون كننده تر از افراد عادي و بي احساس دارند. اين موضوع هنگام شنيدن صداهاي بي احساس ،خشك وبي روح توليدي از كامپيتر براحتي قابل تشخيص است .
اگرمي خواهيد فرد غمگيني را شاد سازيد از او بخواهيد آوازي را به صورت تكي و يا در جمع بخواند بعد ازچند دقيقه خواهيد ديـد كه روحيه او به كلي دگرگون مي شود و حتي طرز نگاه او به زندگي ،مسائل و مشكلات نيز متحول مـي گردد. گويـي « موسيقي » پلي است بين ديدگاهها و فضاهاي فكري مختلف كه هر عابري مي تواند با عبور از اين پل از افـكار افسرده و ناراحت كننده فرار كند و به دنياي شاديها و مثبت انديشيها پناه ببرد ويا برعكس در دنياي افسردگي و تنهايي خود را محبوس سازد و آنقـدر در آن دنيا بماند تا از بين برود. نظام باورها و انديـشه هاي انسانها را مي توان از روي موسيقي‌هايي كه آنها ترجيح مي دهند براحتي شناخت. به عنوان يك آزمون اگرمي خواهيد روحيه فردي را بشناسيد به موزيكهايي كه گوش مي دهد و به تحريكات صوتي ،تغيير رفتار،حركات وگفتاراو هنگام شنيدن آهنگهاي مختلف توجه كنيد. بلافاصله مي توانيد ازاين طريق به عمق افكار وباورهاي او پي ببريد و بعد با كمك گرفتن از موزيك و آهنگ مناسب در نظام تفكري اش نفوذ كنيد و او را تحت تأثير قرار دهيد.
اگرخوب فكر كنيد درخواهيد يافت كه آوازها وسرودها اغلب با تجربه هاي روحي متفاوت و خاصي متناظر مي باشند بخصوص آوازهايي كه به صورت دسته جمعي خوانده مي شود مي توانند يادآور تجربه هاي قوي وپرخاطره باشند.
تحقيقات علمي سالهاي زيادي است كه تأثيرغير قابل انكار موسيقي روي يادگيري وهوشمندتر سازي افراد را ثابت نموده است.
دانشمندي به نام «پروفسور شاو» ثابت نمود كه سمفوني موزارت بر يادگيـري مفاهيم پيچيـده رياضي و مهندسي ، بخصوص مفاهيم مرتبط با تصوير سازي فضايي وبه خاطر سپاري رد پاي اتفاقات به طرز شگفت انگيزي مؤثر است .
موسيقي درماني و شفا بخشي با آواز روشي است كه ازديرباز در كشورهاي مختلف براي تقويت روح ، جسم وذهن بيمارمورد استفاده قرار مي گرفته است. قبايل بومي آفريقايي و سرخپوستهاي آمريكاي لاتين با خواندن آوازهاي دسته جمعي و سرودهاي آهنگين با صداي بلند بسياري از بيماران درحال اغما را به هوش مي آورند .
انتخاب نوع موسيقي و آهنگ آوازي كه زمزمه مي شود در تغيير حالت روحيه و تقويت ويا تضعيف حافظه بسيار مؤثراست.در اين ميان گوش سپردن به موزيـكهاي كلاسيك تأثـير خارق العاده اي دارد. اين نوع موسيقي ها تأثير خارق العـاده اي روي فعاليتهاي نيمكره چپ وراست مغز دارد وخلاقيت ،قدرت استدلال و استنتاج فرد را بسيار افزايش مي دهند. دراين ميان تأثيرموسيقي كلاسيك بخصوص سمفوني موزارت بيشتر از بقيه مورد تأييد علمي قرار گرفته است.
 

================================


مصاحبه با آقاي دكتر سبزيان ، معاون محترم گروه شيمي
 


سؤال : براي اولين سؤال تعريف شما از علم شيمي چيست ؟ جداي از تعريفهاي ديگران نظر شخصي شما در مورد شيمي و اصولاً رشته شيمي چيست ؟
پاسخ : بسم الله الرحمن الرحيم
بطور كلي دانشهاي مختلف در نزد انسان به چند دسته تقسيم ميشوند . بعضي از دانشها را ميتـوان از طريق حواس درك كرد وانسان مستقيماً به آنها دسترسي دارد. قابل لمس است يا قابل ديدن ،شنيدن و.. بعضي ازحوادث اطراف ما بطور مستقيم قابل درك نيستند ولي به روشهـاي مختلف ميتوان آنها را به مسائل قابل درك تبديل كرد ، اين مجموعه از دانشهاي بشري تحت عنوان دانش فيزيك تقسيم بنــدي ميشوند البته منظوراز فيزيك ذهنيت فعلي ما ازفيزيك به عنوان يك رشته نيست. بخشي ديگرازدانش بشري علاوه بر اينكه از طريق حواس قابل درك نيستند بلكه وسيله اي نيز وجود ندارد كه بتوان با آن اين مسائل را احساس يا مشاهده كرد. به عنوان مثال خالق هستي ،حقيقت و نظم عمومي حاكم بر جهان هستي و... اين دسته از دانش بشري تحت عنوان متافيزيك ( ما بعد الطبيعة ) دسته بندي ميشوند. در واقع آنچه كه ماآن را ماوراءالطبيعة مي ناميم صورتهاي درك شده جهان هستي مي باشند.
بنابراين دانش بشري درحيطه طبيعي دسته بندي مي شود ولي اين دسته بندي مرزهاي قاطع ومشخصي ندارد براي مثال بخشي از دانش بشـري به شناخت زمين مربوط ميشود و علم زمين شناسي را شكل مي دهد اما اين بدان معنا نيست كه بقيه علمها حق اظهارنظر درحيطه اين علم را ندارند. يك زمين‌شناس درمورد يك سنگ به نظرات فيزيكدانان و شيميدانان نيزاحتياج دارد. يا همينطور بخشي مربوط به فعاليت موجودات زنده است و علم زيست شناسـي را تشكيل ميدهد و به همين ترتيب ساير علوم با شاخه هاي متفاوت شكل مي گيرد. در واقع اين مرزبندي در نامگذاري مانع اين نميشـود كه وابستگي علوم به يكديگرازبين رفته ويا محدود شود. شيمي دانشي است كه مربوط به اجزاء سازنده جهان مادي است (تا جايي كه ذرات هويت توده حاصل ازخود را حفظ كنند) وشامل مطالعه روابطي مي شود كه بين اين اجزاء وجود دارد و در واقع زماني كه ما بحث از اجزاء سازنده جهان مادي مي كنيم با يك مسئله بنيادي مواجه هستيم و اين مسئله مهمي است.
سؤال : با توضيحاتي كه فرموديد جايگاه شيمي در ميان اين علوم (فيزيك، رياضي، زيست شناسي) كجـاست يعني در رتبه چندم قرار مي گيرد؟
پاسخ : البته هيچ تقدم و تأخري از نظرارزش و اعتباربين علوم مختلف وجود ندارد. ولي بنحوي مي توان بيان كرد كه ريشه اصلي علم شيمي و ساير علوم تجربي علم فيزيك است . فيزيك مبناي تمام قوانين حاكم برپديده هاست. در واقع شيمي علم كاربردهاي خاص دانش فيزيك است.
سؤال : با توجه به اينكه شيمي اصولاً علم تجربي است وپايه شكل گيري آن نيز تجربي بوده است بنظرشما آيا 20 واحد آزمايشگاه درمقابل 135 واحدي كه بايد براي مقطع ليسانس گذرانده شود واحد كمي نيست؟
پاسخ : اول بايد به اين نكته توجه داشت كه در پشت هرساعت كار آزمايشگاه دانش وتجربيات حدود 40 سـاله نهفته است وحدود 10 تا 12 ساعت كارو محاسبه مي طلبد. نبايد تصوركرد كه ساعت آزمايشگاه همان
5/1 ساعت كاردرآزمايشگاه است بلكه بايد به اهدافي كه درآزمايشگاه دنبال مي شود توجه اساسي كرد يك بخش از اهدافي كه در آزمايشگاه محقق مي شود كسب تجربه است . ( بايد سعي كنيم راه براي ما گردش گاه نشود) البته اصل اول در آزمايشگاه كسب و تقويت اعتماد به نفس است و مهمترين هدفي كه در آزمايشگاه دنبال مي شود پرورش تواناييهاي عملي است. در آزمايشگاه از ميز آزمايشگاه گرفته تا چراغ و شعله و...همه براي اين است كه تجربه عملي ودانش مربـوط به آن را به دست آوريم . در آزمايشگاه دانشجو با وسايل مختلف آشنايي پيدا مي كند. آنها را لمس مي كند ودر مي يابد كه هر كدام از اين وسايل آزمايشگاه را در كجا و چه موقع مورد استفاده قرار دهد . در آزمايشگاه بايد به ارتباط بين وقايع توجه كرد و نبايد روي ذهنيات و نظريه پردازي متوقف شويم. در واقع دانشجو وقتي وارد آزمايشگاه مي شود بايد هر ذهنيتي كه از قبل داشتـه است را كنار بگذارد و چيزي كه درعمل اتفاق مي افتد را دريابد.
سؤال : يعني ازنظرشما كيفيت مهمتر از كميت است ؟
پاسخ : بله، هدف تعداد واحدهاي آزمايشگاهي نيست، هدف توجه به اصل موضوع در آزمايشگاه است كه در درجه اول اعتماد به نفس، دقت درمشاهده ودريافت آن چيزي است كه درواقعيت اتفاق مي افتد.
سؤال : به نظرشما آيا گروه شيمي با توجه به ورودي وگرايشهاي مختلف (شبانه-روزانه-محض-كاربردي- ارشد ودكترا) توان دانشكده شدن را دارد واگر دارد چرا تا به حال اين امرصورت نگرفته است؟
پاسخ : گروه شيمي نزديك به 8 سال است اين توانايي را دارد كه به دانشكده تبديل شود. هم به دليل انواع گرايشهايي كه درگروه موجود است وهم به دليل تعداد نيروي انساني زياد خود واين درخواست هم 8 سال پيش مطرح شده است اما قانوني وجود دارد كه اين مسئله را محدود مي كند وآن قانون اين است كه دردانشگاههاي مادرمثل دانشگاه تهران، اصفهان،شيراز،تبريز و...اجازه تفكيك گروهها به دانشكده داده نميشود درصورتي كه اين محدوديت براي دانشگاههاي فني مثل صنعتي شريف وصنعتي اصفهان وجود ندارد ودراين دانشگاهها هرگروه مي تواند به عنوان دانشكده مستقل عمل كند. شايد به دليل اينكه اين دانشگاهـها براي تربيت نيــروي متخصص فني در زمينـه هايي خاص طراحـي شدند ولي در دانشگاههاي مادر هدف تربيت نيروهاي انساني براي بافتهاي آموزشي وپژوهشي كشور است. ونيازي به تفكيك گروهها به دانشكده دراين دانشگاهها احساس نمي شود. ازطرفي دردانشگاههاي بزرگ اگر گروهها به دانشكـده تبديل شوند ساختارهاي اداري وسعت پيدا ميكند و شايد اينطور به نظـر رسد كه جمع كردن امور مديريتي يك ساختمان عظيم كار دشواري است. اما خوبي دانشكده شدن استقلال مالي است و اين از هر نظر به نفع ماست.
سؤال : برنامه فيكس ويك ترم درميان شدن ارائه درسهابراي دانشجوي شيمي باحجم عظيم درسي و واحدهاي زياد مشكلاتي ايجاد كرده است. به نظر شما برنامه فيكس اصلاً مناسب رشته اي چون شيمي است و بطور كلي منظور از برنامه فيكس چيست ؟
پاسخ : تعمداً بخاطر كنترل كيفيت آموزش دانشجو نياز به برنامه فيكس داريم. ظرفيت انسان قابل افزايش است ظرفيت علمي ،آموزشي و...اگردانشجو متوجه باشد كه وقتي اين ترم درس را افتاد و يا حذف كرد ترم بعد امكان اخذ درس وجود ندارد با توجه به اينكه من مطمئن هستم دانشجويان ما ظرفيت يادگيـري را دارند ناچاراً درس را ميخوانند تا آنرا پاس كنند.تمام دانشجويان به اين دليل سعي و تلاش خود را براي يادگيري وگذراندن درس درهمان ترم ،مضاعف ميكنند. بنابراين اگر برنامه درسي فيكس باشد دانشجو براي جلوگيري از ضرر،خود را موظف به يادگيري ميكند نتيجه مثبتي كه اين كار دارد اين است كـه اولاً: آمار افتاده ها و حذف كرده ها پايين مي آيد.ثانياً: معدل متوسط بخاطر تلاش دانشجو در يادگيري درس بالا ميرود و سومين اثر مثبتي كه دارد اين است كه دانشجوي ضعيف سريعتر متوجه ميشود كه با ماندن در اين رشته وقت تلف ميكند و بهتراست اين رشته را ترك كند و بدنبال رشته وشغل ديگري كه استعداد و توانايي آن را دارد و ميتواند در آ ن مؤفق شود بگردد.
سؤال : بنظر شما دانشجو بعد از ترك شيمي كجا ميتواند برود ؟
پاسخ : ببينيد فرق دانشجويان يا در استعدادهاست يا در پرورش استعدادها وگرنه فرق كلي وجود ندارد.اگر دانشجويي ازنظر استعداد نمي تواند در رشته شيمي موفق شود شايد درمشاغل ديگراستعداد داشته باشد. بنابراين بهتراست ابتدا استعداد خود را بشناسد تا به موقع و درست تصميم گيري كند.
سؤال : دانشجوي سال اول شيمي در ترم اول 14 واحد و در ترم دوم 18 واحد اخذ ميكند اما واحدهاي ترم سوم و چهارم واحدهاي بسيار مشكلي هستند كه تصورات دانشجوي تازه وارد را به كلي دگرگون ميكند. فكرنمي كنيد مي شود برنامه ريزي را ساده تركرد؟
پاسخ : درپاسخ به سؤال شما بايد بگويم واحدهاي ترم 3و4 مشكل نيستند بلكه واحدهاي ترم 1و2 بسيارساده هستنـد طراحي دروس درهرترم براساس دانشجـويان متوسط است چنيـن دانشجوياني درطي دوره تحصيل اصلاً درس افتاده ندارند . تمام بچه هايي كه وارد دانشكده شيمي مي شونـد حداقل ظرفيت دانشجوي متوسط بودن را دارند. دانشجوي متوسط يعني دانشجويي كه محدود نمرات او از14 تا16

باشد. دانشجو زماني كه وارد دانشگاه مي شود بايد سعي كند خود را با شرايط موجود تطبيق دهد و
اين در واقع يكي از درجات هوشمندي است. بخاطر مسئله كنكور ما سعي كرديم فرمولي را ارائـه
دهيم كه دانش آموزابتدا از جوحاكم بر جامعه قبل از ورود به دانشگاه رهايي يابد بعد به سراغ مسائل
اساسي تر برويم. اشكال اساسي درنظام آموزشي كشور اين است كه هدف، انتقال دانش ومحفوظات به
هرنحو است. درصورتي كه، هدف آموزش و پرورش بايد تعليم روشهاي فكركردن و كشف و تحقيق
باشد يعني درواقع دانش آموز دبيرستاني بايد بخشي ازدانش را به روش مشاهده وآزمون بياموزد نه از
طريق نظري. براي مثال عرض مي كنم مسئله كنكور و تبليغات سودجويانه اي كه مؤسسات كنكوري
دراين زمينه انجام مي دهند باعث شده است كه به جاي فكر كردن، فرمول به ذهن بچه ها القاء شود كه
نتيجه منفي اين كار در دانشگاه بروز عدم اعتماد به نفس ، نااميدي و عدم استفاده ازتوانايي فكر كردن
دانشجويان است. جامعه شيمي كشور شيميدان متوسط به پايين وحتي متوسط نمي خواهد.
ترم اول نوعاً بايد با واحدهاي بيشتري شروع شود . اما با تلقيناتي كه از جامعه مي شود كه اين رشته
آينده وشغل ندارد وهزارويك چيز ديگر باعث شده كه بيماري عدم اميد به آينده درما تلقين شود. الان
ما از لحاظ اقتصادي نسبتاً تأمين هستيم . زماني كه من در مقطع ليسانـس درس مي خواندم وضعيت

صفحه ( 41 )
اقتصادي كشور به مراتب وحشتناك تر وبدتراز الان بود. متأسفانه اين تلقينات به خانواده‌ها نيز سرايت
كرده است و اميد به آينده كاهش يافته است. درصورتي كه اميد از شعله هاي عظيـم به جوش آورنده
استعدادهاست. بايد سعي كنيم محيط نااميدي حذف شود. امروز اگر خراب است، مهم نيست، فردا در
راه است. الآتيه لنا شعار ماست .

سؤال : با پاسخهاي شما من فكر مي كنم سختگيري اساتيد هم كاملاً عادي است وجاي بحث ندارد ؟
پاسخ : ببينيد اين تشخيص نسبي است. از نظر كسي ممكن است استادي سختگير باشد واز نظر ديگري نه.خود
من درمقطع ليسانس همواره متعجب بودم كه چرا اساتيد اين قدر آسان مي گيرند.بچه هاي امروز نسبت
به بچـه هاي ديروز داراي استعداد قويتر هستند. آنچه من امروز در دانشجو مي بينم عـدم استفاده از
استعدادهاي خود مي باشد و گويي توان خود را فراموش كرده است . ما فقط مي خواهيم به اين برنامه
درسي وبه اين روش درس دادن اعتماد كنيد. يعني بهتراست در واقع دانشجو براي اينكه نتيجه بهتري
بگيرد به ما اعتماد كند . اين را به عهده 100 سال تجربه اساتيد شيمي در دنيا بگذاريد مطمئن باشيـد
چيزي كه درغالب درسهاي آلي- شيمي- فيزيك- تجزيه و ... ارائه شود ، داراي پشتوانه صد ساله و
بلكه بيشتر است .

سؤال : نظر شما در مورد كارهاي فرهنگي چيست ؟
پاسخ : اين كاملاً مانند اين است كه شما بپرسيد نظرتان در مورد غذا خوردن چيست. كار فرهنگي جزئـي از
زندگي است مگر وجود انسان بدون فرهنگ تعريف شدني است ؟
ايجاد محبت و دوستي وايجاد حلقه دوستي يك مهم است. بايد جو دوستي را توسعه دهيم تا دربستر اين
جو اين فعاليتها سريع رشد كند. تفاهم باشد، اختلاف سليقه ايرادي ندارد. يافتن يك مشكل و سعي براي
آن بهترين كارعلمي است. من هميشه معتقد هستم كه بايد كار فرهنگي باشد چون فكر را باز مي كند و
زمينه را براي بقيه كارها آماده مي سازد. اما بايد متوجه بود كه اين تجمعات و اين كارها بايد در چهار


صفحه ( 42 )
چوب ظوابط باشد. ما يك مجموعه اصول اخلاقي دانشگاهي داريم. شامل طرز رفتار دانشجويان باهم
اداي احترام متقابل بين استاد و دانشجو ويك مجموعه اصول وآداب اسلامي و اعتقادات ديني داريم كه
مي تواند هردو يكي باشد ودراصل اولي جزئي ازدومي است. درچارچوب اين اصول مطمئن باشيد هر
كاري صورت بگيرد نتيجه مثبتي دارد.

ـ و سخن آخر :

پاسخ : در برنامه فعاليتهـاي فرهنگي كار بر روي زبان و ادبيات فارسي را بگنجانيد. تحصيـل كرده هاي ما
متأسفانه درادبيات ضعيف هستند. ادبيات ما گنجينه اي غني ازمطالب عرفاني و فلسفي است كه مطالعه
آنها خالي از لطف نيست.
با تشكر فراوان از دكتر سبزيان كه معاون محترم گروه كه با رويي باز و در محيطي صميمي پذيراي
ما بودند .

===============================
صفحه ( 43 )


« چشمهاي منتظر به پيچ جاده »
وقتي صحبت ازمعضل به ميان مي آيد انسان بي اختيارمشكلات بزرگ اقتصادي،اجتماعي وحتي سياسي را به ياد مي آورد دريغ

ازاينكه مشكلات كوچك هريك از افراد جامعه ما مي تواند معضلي باشد كه علت اصلـي همه آنها عدم برخورداري از فرهنگ

صحيح وسالم استفاده ازامكانات پيرامونمان مي باشد. براي اينكه زياد به حاشيه نپرداخته باشم مي خواهم برايتان درباره يكي

از بزرگترين معضلات جامعه خودمان بنويسم . البته به نظرمن والبته اگر كسـي نظر من را بخواهد و اگرهم نخواهد بهتراست

همين الان مجله را ببندد و به دنبال كارش برود . فكر ميكنم تا كنون توانسته باشيد اين معضل را بشناسيد و اگرهم نتوانسته

باشيد مشكل خودتان است به ماچه مربوط .اگر كار و شغل شما دانشجويي است و يا هركار ديگري غيراز شغل شريف ومقدس

و پر زحمت دانشجويي است و البته در فازهاي پايين تر از ماشين خصوصي، سرويس، تاكسي، احياناًهواپيماي اختصاصي كار

مي كنيد با درد دل من آشنا هستيد واگر درغير اين صورت است وبا اتومبيل شخصي رفت وآمد داريد بحثي جداگانه است كه در

مجله بعدي درباره آن هم بحث مي كنيم. منحرف نشويد دنده را عوض كنيد ممكن است مسير را اشتباه برويم وديگر نه من در

كارهستم نه اين انديشه هاي روشنفكرانه. صحبت از يكي دو روز نيست صحبت ازعمري آمد وشد است البته اگر عمري باشد.

كافي است اتو كشيده، تروتميز و با كفشهاي براق از خانه خارج شويد و به سر خيابان يا به بن بست يا وسط اتوبانتان برسيد

تابلوهاي زرد رنگي را مي بينيد كه هاله اي از خاك تميز شهرمان روي آن نشسته (هاله كه چه عرض كنم) رنگش بـد نيست

به زرد و قرمز مي آيد و روي آن نوشته شده «BUS» كه مترادف اتوبوس خودمان است كه تركيبات اين كلمـه نيز براي خود

شرح و تفسيري دارد زيرا «BUS» بوده كه آن را بوس خوانده واتوي اولش را هم نمي دانم از كدام لغتنامه اتخاذ كرده اند.اگر

شما پاسخ را مي دانيد با شماره كدپستي منزلتان تماس تلفني بگيريد جايزه شما مانند ساير مسابقات چند ماه ولمعطلي است

اگرساعت داشته باشيد متوجه مي شويد كه حدود نيم ساعت است كه روي پا ايستاده ايد، (البته شما كه نشسته ايد من ايستاده ام حال

با فرض محـال مسئله شما هم ايستاده ايد ( بگذريم ازاينكه بسياري ميخواهند با فرضيات اشتباه به نتايج درست برسند ). اگر

حواستان زياد پرت نيست به طرف چپ و راستان نگاه كنيد تا نوبت دكترتان برسد و دربدر دنبال داروهاي دست نيافتني باشيد

و بدون هيچگونه زحمتي سلام ملك الموت را لبيك گوييد. از دور و سرپيچ ماشيني بزرگ به رنگ سفيد و متبرك آبي بدون

حضور قرمزمشاهده مي شود كه مثل كارتونهاي قديمي دور و برش پراز دود سياه است. بحث سينتيك آنهم جالب است. سرعتش

ده متر در ساعت است كه حتي ركورد لاكپشتها را هم شكسته و به آنها گفته زكي اگر از من مي شنويد تا اتوبوس را ديديد كه

نزديك مي شود هيچ حركتي نكنيد زيرا اتوبوس اول ودوم وسوم نمي ايستند وتنها شما خيط مي شويد وممكن است كه جايتان

را هم درصف اگر صفي در كار باشد (محالات مسئله) از دست بدهيد پس نيم ساعت ديگرمنتظر بمانيد.اتوبوس چهارم با ظرفيت

صفحه ( 47 )
100 نفردرده قدمي شما مي ايستد.باتوقف اتوبوس وآواي دلنشين آن بايد به هرزور و زحمتي كه باشد خودتان را وارداتوبوس

كنيد كه مدتي هم درسالن ترانزيتش معطليد اگر در ورودي را به سلامتي رد كنيد 50% مرحله را اگردست و پايتان زخمي نشود و

كفشتان مثل من پاره نشود ونيمي ازبدن ارزشمندتان لاي درگيرنكند سپري كرده ايد.ايستگاه بعدي تعدادي پياده مي شوند كه دو

برابر آن سوارميشوند ولي در همين جزر و مد كوتاه مدت كمي خودتان را جلو مي كشانيد البته اگر كشانده نشويد ونفرينهاي مرسومه را نيز

به روي مباركتان نياوريد. اگرتوانستيد دستتان را به جايي بند كنيد حال يا ميله اتوبوس يادست بنده خدايي ديگر يالباس ديگري

10% ديگر بر كاركردتان افزوده مي شود.درهمين اثنا ممكن است يكي ازصندليها خالي شود وشما بتوانيد روي آن بنشينيد كه

اگر اين كارانجام گيرد شما شاهكار كرده ايد و ميتوانيد درمجالس خانوادگي و محافل دوستانه خود از آن به نيكي ياد كنيد زيرا

يكي ازنادرترين افتخارات زندگي هرشخص محسوب مي شود. هنوز به طور كامل روي صندلي جايگير نشده ايد كه پيرزني سر

مي رسد ومي گويد: ننه جان يك كمي اونطرفتر بشين پام درد مي كنه، سرم گيج ميره وخلاصه با هزار ويك دعاو ثنا دل شما

را به رحم مي آورد البته اگر اين ننه عزيز تنومند هم باشد كه ماجرا كاملاً روشن است به آن طرفتـر صندلي نمي رسيد كه به

كف اتوبوس تنزل مي يابيد پس صرفه با اين است كه خودتان مؤدبانه ودر كمال متانت از نشستن روي صندلي صرفه نظر كنيد

وتا مطمئن نشده ايد كه شخص بزرگتري ازشما دراتوبوس وجود دارد يا نه اقدام به جلوس نكنيد. اخيراً هم چون تكنولوژي

وپيشرفت جهاني وارد كشور ما نيز شده است اتوبوسها مجهز به سيستم مداربسته هستند وبرايتان آگهي بازرگاني پخش مي ـ

كنند البته طفلكيها گناهي ندارند شايد فكر مي كنند تبليغات صداوسيما در راديو تلوزيون كم است ومي خواهند شما را درجريان

جديدترين محصولات غذايي اعم از ماكاروني ، كره و سس قرار دهند يا از پيشرفتهاي چشمگير يك مؤسسه كنكور مطلع كنند

ايستاده ايد كه راننده با يك ترمز سريع شما را مي نشاند تا خستگي ازتنتان به در رود. درحين نشستن چند نفرديگر روي شما

سقوط آزاد بدون چتر دارند. اگر جان سالم به در برديد بلند مي شويد وتازه مي فهميد كه از مقصدتان گذشته ايد واينقدر درگير

جهان داخل بوده ايد كه ازجهان بيرون غافل مانده ايد باهزارويك زوروضرب ازاتوبوس پياده ميشويد وبليط را به راننده گرامي

تحويل ميدهيد كافي است درشيشه هاي مغازه كنارخيابان سراپاي خودتان را نظاره كنيد.لباس چروك، موهاي آشفته وكفشهاي

سياه باخالكوبيهاي سفيدواحياناً احساس درد شديد دريكي ازعضوهاي اندامتان تصويري بسياركاريكاتوري پيدا كرده ايد كه باب

دندان مجله گل آقاست.به اندازه چند ايستگاه كه ازفيض سواري با اتوبوس بهره مند شده ايد بايد بدويد تاشايد به ساعت دوم

كلاسهايتان برسيدوبا فكربازوآرامش خيال وبدون دغدغه گوش جان به سخنان گرانمايه استاد خود بسپاريد.به اميد روزي كه فرهنگ

استفاده درست بيش از استفاده نادرست ميان ما همه‌گير شود.
 

================================
صفحه ( 48 )


تازه هاي علم شيمي

نخستين جايزه آسپرين را نيكلا برد.
نخستين جايزه بين المللي آسپرين ، اوايل ژوئن سال 1999 در شهر بارسلوناي اسپانيا ، دانشگاه را مول لول ،

مؤسسه شيمي ساريا ، به پروفسور نيكلا ازمؤسسه پژوهشي اسكريپس دانشگاه كاليفرنيا داده شد. اين جايزه به

مناسبت جشن صدمين سالگرد ساخت نخستين شكل پايداروخالص استيل ساليسيليك اسيد بوسيله شيميدان آلماني

فليكس هافمن، در سال 1897 و ثبت آسپرين بعنوان يك نام تجاري در سال 1899 به وسيله كارفرماي هافمن

يعني شركت باير،اعطا شد. نيكلا به دليل آفرينندگي درساخت فراورده هاي طبيعي و ارائه روشهاي نو آورانه

سنتزاين افتخار را پيدا كرد.پرداخت جايزه آسپرين را شركت دارويي كميكا باير ( بارسلونا ) پذيرفته است اين

جايزه نقدي مبلغي بالغ بر20000 دلار است كه هردو سال يكبار به پژوهشگران نمونه اعطا مي شود.

يك اكسيد كننده قوي رام شد !
براساس گزارش شيميدانان دانشگاه دارمشات آلمان، پراكسي نيتروس اسيد (ONOOH ) براي اكسايش سريع سودمند است. ولي

اين تركيب معمولاً به سرعت به نيتريك اسيد ايزومري مي شود. هورست الياس واستفان وايسي، محلول آبـي

سديم نيتريت را در دماي اتاق به يكباره به مخلوطي از سولفوريك اسيد غليظ و هيدروژن پراكسيد 35% و دي

بيزيل سولفيد در استو نيتريل افزودند. بهره دي بنزيل و سولفوكسيد پس از 5 دقيقه 91% است. محصول جانبي

نيتروس اسيد است وبا هيدروژن پراكسيد اضافي واكنش مي دهد وپيش از آنكه سرانجام به نيتريك اسيد تبديل

شود، بيش از هفت بار پروكسي اسيد را دوباره توليد مي كند.

گاز خشك كن ها ـ
آب همراه با گازها مسائل حفاظتـي متعـددي را در صنايع شيميايـي ايجاد مي كند. به اين علت پژوهشگران

پيوسته درتلاش هستند كه خشك كن هاي تازه اي را براي حذف كامل آب طراحي وتوليد كنند. گاز خشك كن

هاي نفيوني (نفيون نوعي بسپار پرفلوئوردارمانند تفلون است.) نوع جديدي هستند كه بطورانتخابي وبدون حذف



صفحه( 49)





گازهاي عبوري از آنها، آب را از اين گازها حذف كنند. اين خشك كن ها بخاطر عدم وجود قطعات متحرك

در ساختار آنها ومقاومت بالايي كه در برابر خوردگي دارند از تعمير و نگهداري معمول نيز بي‌نيازند. جذب

رطوبت از گازبدون هيچگونه تأثيري بر روي آنها كار آساني نيست معمولاً خشك كن‌هاي نوع تراوشي ،نمگير

و سرد كننده ،متراكم كننده همگي در طول خشك كردن بخشي از گاز عبوري را هدر مي دهند. اين خشك

كن‌هاي تازه كه از نفيون ساخته شده اند مشكل بالا را ندارند، زيرا نفيون مانند تفلون واكنش ناپذيـر است و

نسبت به آب تراوايي انتخابي دارد. لوله هاي نفيوني در حالي كه گازها را بدون تغيير از خود عبور مي دهد

بخار آب را از جريانهاي گازي حذف مي كند.


===============================


صفحه ( 50 )


آب مغناطيستي شده چيست ؟
هنگامي كه آب از ميان ميدان مغناطيسي مي گذرد، يونهاي هيدروژن و تركيبهاي معدني محلول در آب باردار

مي شوند. بار ايجار شده در اين ذره ها باعث جدايي موقت آنها از مولكولهاي خوشه اي آب ميشود و درنتيجه

آب مزه آبي همانند آب نرم پيدا مي كند.

آبهاي جاري درسطح زمين بطور طبيعي توسط ميدان مغناطيسي زمين باردار مي شوند.اما طي مراحل تصفيه

و به انتقال به شهرها، اين باراز بين مي رود. با اين همه اگر آب را ازدرون يك ميدان مغناطيسي نشده بگذرانيم

دوباره توازن اوليـه خود را بدست مي آورد. ميدان مغناطيسـي خواصي در آب ميداني پديد مي آورد كه آب

مغناطيسي نشده ازآن بي بهره است. آب معمولي تنها ميتواند سطوح بين سلولي بدن را مرطوب كند ونميتواند

بطور مؤثر سطوح درون سلولي را مرطوب كند در حالي كه آب مغناطيسي شده با نفوذ در تمام سلولهاي بدن

تبادل يون و اكسيژن در سطوح سلولي را كنترل مي كند و در نتيجه امكان دسترسي بافتهاي آسيب ديده را به

اكسيـژن بهبود مي بخشد. افزايش روز افزون مشكلات و تنشهاي زندگي مدرن باعث شده كه هر روز تعداد

زيادي از افراد براي كنترل سلامتي خود به پزشك مراجعه كنند، در حالي كه يكي از مهمترين روشهاي حفظ

سلامتي توجه به چيزي است كه مي خوريم و مي آشاميم. درسالهاي اخير استفاده از آب مغناطيسي شده به دليل

اثراتي كه روي فعاليت بخشهاي مختلف بدن دارد،بطور گسترده اي افزايش پيدا كرده است. از جمله اين اثرها

مي توان به كنترل و بهبود كارايي سيستم گوارشي، افزايش اشتها، تنظيم انتقال و دفع مواد زائد بدن و........

اشاره كرد.





دانشجوي دوره دكتراي شيمي ، دانشگاه بو علي سينا، همدان

==================================

صفحه ( 51 )

سفارشي از نهج البلاغه
وصيتي از پدري تجربه آموخته و سخت وسست جهان را چشيده، و به گردش روزگار اقرار كننده كه عمرش از جواني رو كننده

به پيري است. پدري كه تسليم پيشامدهاي روزگار و نكوهشگر جهان است.....

وصيت من به تو آن است كه درهمه حال پرهيزگار باشي و از خدا بترس و امرش را لازم شمرده و دل به يادش آباد دار، (دلي

كه كانون عشق و محبت است چه بهتر كه آن را به نور عشق خدا بر افروزي و از جز آن بپردازي) رشته محبت و بندگي او

را چنگ در زن كه اگر تو آن را فرا گيري در بين خود وپروردگارت آن رشته را گسست ناپذير خواهي يافت، دلت را با پذيرفتن

پند و اندرز زنده دار و با يقين نيـرويش بخش و با ياد مرگ نرم و خاشعش ساز، نيستي و مرگ را به او بقبولان ، حوادث و

سختيهاي جهان پر آشوب را به وي نشـان ده و از سطوت و حملات روزگار بترسانش ( به وي بگو روزگار داراي پستيـها،

بلنديها، تاريكيها و روشناييهاست. در عين اينكه بزم سرور چيده است بساط سوگ برپا كند و در بيتوته كافراني كه انسان در

مجلس عيش آرميده است بحفر گورش در كشد هرآندم كه فرتوت محتال هوس با زيور و زيبش دست را شيفتن خواست) زشتي

دهروكجگردي شبان و روزان را بروي برخوان...پس كارمنزل آن جهانت را بسامان كن ودينت را به دنيا مفروش و تاضرورت

ايجاد نكند لب به سخن مگشاي و در چيزي كه مكلف نيستي فرمان مران و از راهي كه مي ترسي در آن هنگام گمراهي درافتي قدم مگذار چرا كه بهنگام گمراهي و سر گرداني خويشتن داري از كار بسي بهترازسوار شدن به كارهاي

هول انگيز است. همواره به دست و زبانت نيكان را به كارهاي پسنديده امر كن. و ازكارهاي نكوهيده شان بازدار و هر اندازه

بتواني با زشتكاران در مياميز. نكند نكوهش نكوهشگري درباره خدا در تو مؤثر افتد و تو را از راه حقيقت باز دارد، بدانكه

گوهر در فشان حقيقت در قعر اقيانوسهاي سهمگين مكاره پنهان است. تو براي بدست آوردن حق درآن اقيانوسهاي شدائد شناور

شو وآن گوهر را هر جا كه هست به چنگ آور در دينت يار دانش باش، خويشتن را به پيشامدهاي ناگوار به شكيب عادت

ده كه شكيبا بودن درشدائد خوئي است نكو وستوده ودراو مردان آهنين پيكر همواره به نيروي شكيب برشدائد پيروزشده اند

در كليه امور و شئون زندگي خويش را در پناه خدايت در آور وبر او توكل كن كه خدا بهترين نگاهبانان است و اگر تو چنين

كني خود را به دژي استوار وقلعه محكم پناه داده اي كه ديگر ازآسيبهاي روزگارگزندي نخواهي ديد هرآنگاه كه دست خواهش

به سوي پروردگارت دراز ميكني باخلوص نيت باش زيرا كه كليد عطا و بخشش بدست قدرت اوست، در كارهاي همه از خداي

خويش خواهان خير باش...بهترين گفتارگفتاري است كه سود بخشد و آن دانشي كه سودمند نيست نيكو نيست وعلمي كه كسي

را سودمند نباشد فرا گرفتنش سزاوار نباشد... بخشي از نامه 31 نهج البلاغه
 

=================================
صفحه ( 53 )

« گزيده چون در »

تدبر و تأمل در سخنان اهل بيت «ع» روشنترين و قطعي ترين راه رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي را

آنطور كه هم بنده وهم معبود بپسندد پيش پاي بشر قرارمي دهد و بي انصافي است كه انسان ساعتها وقت براي

مطالعه انواع مطالب قرار دهد ولي از كلام اين بزرگان و راهنمايان زندگي كه به حق مثل آنها نبوده و نخواهد

بود درعمرخود بهره اي نبرد. اميد آنكه خداي جل اسمه به نويسنده و خواننده اين توفيق را بدهد كه در اين راه

گامهاي بلندتري را بردارند.

امام علي (ع) : زمانه دو روز است: روزي با توست وديگر روز برعليه تو. اگر با تو باشد سرمست مشو و

اگر بر عليه تو باشد دلگير نشو.

خداوند بار تعالي به موسي بن عمران وحي كرد:

اي موسي شش چيزرا درشش چيزقرارداده ام ومردم درشش برنامه ديگرآنها را مي طلبند ولي هرگزنمي يابند:

1- راحتي و امنيت را در بهشت قرار داده ام، مردم در دنيا مي طلبند.

2- دانش و علم را در گرسنگي گذاشته ام، مردم در سيري مي طلبند.

3- عزت و آقايي را در قيام به عبادت به وقت شب قرار داده ام، مردم نزد ارباب حكومت مي طلبند.

4- رفعت و سربلندي را در تواضع و فروتني گذاشته ام، مردم در تكبر مي جويند.

5- اجابت دعا را در لقمه حلال قرار داده ام، مردم در قيل و قال مي طلبند.

6- غنا و بي نيازي را در قناعت قرار داده ام، مردم در كثرت اجناس و اشياء مي جويند.

حضرت رسول اكرم (ص) :

تنهايي از همنشين بد بهتر است وهمنشين خوب از تنهايي نيكوتر.

نكو گفتن از سكوت بهتر و سكوت از سخن بد گفتن نيكوتر است.

صفحه ( 55 )


سائلي از مولاي متقيان علي (ع) چهار سؤال پرسيد و پاسخ گرفت :

سؤال : واجب چيست وآنچه واجب تر است چيست ؟

پاسخ : آنچه واجب است اطاعت خدا و آنچه واجب تر است دوري از معصيت خداست.

سؤال : چه چيز نزديك است و آنچه نزديكتر است چيست ؟

پسخ : آنچه نزديك است قيامت است و آنچه نزديكتر است مرگ است كه اكثراً آن رادور مي پندارند.

سؤال : چه چيز عجيب است و آنچه عجيب تر است چيست ؟

پاسخ : آنچه عجيب است دنيا و آنچه عجيب تر است حب و اشتياق به دنياست.

سؤال : چه چيز سخت است و آنچه سخت تر است چيست ؟

پاسخ : آنچه سخت است قبر و آنچه سخت تر است آنكه انسان در چنين منزلي زاد و توشه كافي نداشته باشد.

امام علي ( ع) :

راستگو با صداقت و درستي خودش بدان چيزي مي رسد كه دروغگو با كذب خويش هرگز به آن نمي رسد.

======================


صفحه ( 56 )


سياست و شيمي !!
آيا اين دو با هم تلفيق مي شوند ؟

نوشتن نخستين معادله شيميايي را اغلب به آنتوان لاووازيه دانشمند فرانسوي (1743-1794 ) نسبت مي دهند.

لاووازيه آزمايشگر پرتواني بود كه براي نخستين بار قانون پايستاري ماده را به اثبات رسانيد و ماهيت واقعي

سوختن را به طور علمي تشريح كرد. او افزون بر علم علائق ديگري نيز داشت مانند اقتصاد، تعليم وتربيت،

خدمات اجتماعي و كشاورزي .

لاووازيه مسؤل بهبود بخشيدن به وضع زندانها وبيمارستانها نيزبود. او طرح يك مزرعه نمونه و ايستگاههاي

تجربي آن را ريخت تا اهميت كشاورزي علمي راگوشزد كند.به همين دليل روشهاي كشاورزي درفرانسه بهبود

يافت.لاووازيه به دليل عضويت دريك شركت وصول ماليات براي پادشاه، ازافراد هيئت حاكم به شمارمي رفت.

گر چه اصلاح طلب و از نظر سياسي ليبرال بود و نقش فعالي در انقلاب فرانسه داشت، عضويت در مؤسسه

غير مردمي جمع آوري ماليات باعث شد مورد سوء ظن قرار گيرد.

علي رغم خدمات شايان او به كشور، مجبور شد خانه و زندگي و آزمايشگاه را ترك كند. در دوران ترور پس

از انقلاب، لاووازيه بازداشت شد و در محاكمه اي كه كمتر از يك روز به طول كشيد محكوم به مرگ شد.در

همان روز سر او را با گيوتيـن از بدنش جدا كردند و بد نش را در يك گور دسته جمعي به خاك سپردند. با

كشته شدن او تاريخ شيمي براي هميشه دگرگون شد.
زهرا دلاوري



==================================



صفحه ( 57 )


خواص پرتقال سلطان مركبات

كشت اوليه پرتقال، در كشور چين است ولي چون كشور چين، مدت با كشورهاي ديگر ارتباط نداشت

پرتقال ناشناخته مانده بود، تا اينكه به هند رفت و از آنجا به فلسطين و در زمان جنگهاي صليبي جنگجويان

در بازگشت، نهال آنرا از فلسطين به اروپا بردند ودر آنجا كشت نمودند و حدود صد سال پيش اين ميوه به

ايران آمد وسابقه چنداني در ايران ندارد.

پرتقال سرشار از ويتامينهاي ب (از نوع ب 1، ب 2، ب 4) و ويتامين ث مي باشد به طوري كه در هر صد

گرم پرتقال 50 ميلـي گرم «ويتامين ث» وجود دارد. پرتقال همچنين داراي «ويتامين آ» به طورمخفي است ،

يعني پرتقال حاوي كارتن كه يك پيش ويتامين است مي باشد كه درنهايت دركبد تبديل به «ويتامين آ» ميشود

پرتقال داراي همچنين داراي املاح معدني چون آهن، كلسيم، فسفر، منيزيم، پتاسيم، سديم و مس مي باشد. يك

پرتقال متوسط ،داراي 65 ميلي گرم كلسيم است.

بعضي ها در گذشته معتقد بودند كه به علت طعم ترش پرتقال با مصرف آن، كلسيم در بدن تحليل مي رود ولي

آزمايشهاي علمي، اين نظريه را نفي كرده و ثابت كرده كه آب مركبات (مثل پرتقال) نه تنها كلسيم بدن را كم

نمي كند بلكه باعث محكم شدن استخوانها مي شود و مانع از كرم خوردگي دندانها شده و آنها را محكم و براق

مي كند .

پرتقال با دارا بودن اين همه خاصيت، كالري پاييني دارد بطوريكه يك ليوان آب پرتقال حاوي 50 كالري است

و ميوه مناسبي براي غذاهاي رژيمي مي باشد .

گاهي اتفاق مي افتد كه پرتقال، به كساني كه معده و روده ضعيفي دارند نمي سازد بنابراين بهتر است اين افراد

آب پرتقال را با كمي عسل و آب مخلوط كرده و دربين غذاهاي اصلي مصرف كنند تا ازخواص فراوان پرتقال

اين شاه ميوه ي زمستاني محروم نشوند. پرتقال براي همه اشخاص در هر سن و وضعي كه باشند مفيـد است.

براي افرادي كه بيمارند يا دوره نقاهت را مي گذرانند، براي بچه ها، ورزشكاران، زنان باردارو مادران شيرده.


صفحه ( 59 )





به اشخاص چاق توصيه مي شود كه پرتقال را جزء برنامه هاي ضروري غذاي خود بدانند. پرتقال دستگاه بدن

را برضد ميكروبها مقاوم كرده و همچنين مصرف آن ازافزايش اسيد خون كه درنتيجه مصرف غذاهاي گوشتي

و پروتئيني ايجاد مي شود، ممانعت كرده و اسيد خون را خنثي مي كند و نيز پرتقال خون را رقيق مي كند واز

امراضي كه درنتيجه بالا بودن غلظت خون حاصل مي شود مثل جوش صورت، اگزما وازهمه مهمتر ترمبوز

كه در نتيجه بي‌حركت لخته در رگهاست و بخاطر بالا بودن غلظت خون و مقدار هموگلوبين خون حاصل ميشود

جلوگيري مي كند و براي افرادي كه استعداد ابتلا به اين بيماري خطرناك را دارند توصيه مي شود.

چون (ويتامين ث) در مجاورت هوا زود اكسيـده شده و از بين مي رود، بنابراين نبايد آب پرتقال را بگيريم و

نگهداري نماييم وبهتراست خود پرتقال بطوركامل مصرف شود چراكه گوشت ميوه آن نيزداراي انواع ويتامينها

و فيبرمي باشد كه باعث استراحت پوست ميشود واز ايجاد چين وچروك درپوست جلوگيري مي كند وازطرفي

به خاطر داشتن فيبر از يبوست جلوگيري مي كند وضد سرطانهاي كولون و روده اي مي باشد و اگر نياز به آب

گرفتن هم باشد بايد آب را بلافاصله مصرف نمود.

تلخـي موجود در پرتقال از محسنات آن است كه باعث باز شدن اشتها مي شود به همين دليل اينگونه ميوه ها

اگر قبل از غذا ميل شوند معده را براي قبول و هضم غذا آماده مي كنند وهمچنين اگر پرتقال بعد از غذا مصرف

شود دهان را پاك و ضد عفوني مي كند و نيز به هضم غذا كمك مي كند.








صفحه ( 60 )


آقازاده :
صبح خيلي زود ساعت 9 بيدارشدم من هميشه ازبچگي صبحها زود بيدارمي شوم.آقاجون هميشه بهم مي گفت:

توبالاخره يك چيزي مي شوي، وحالا خيلـي خوشحال است كه من يك آقـازاده واقعي شده ام. خود آقاجون

صبحها خيلي زودتر ازمن بيدار مي شود :ساعت 5/8 صبح ! خيلي زود است نه ؟ يعني براي پدريك آقازاده

واقعي درقرن 21 خيلي زود است براي اينكه من دركتابها خوانده ام (البته خودم نه، يكي برايم گفت كه خوانده

است) كه آقازاده هاي قديمــي و پدرانشان فقط يك ربع زودتر از ما از خواب بيدار مي شده اند كه به نسبت

قديمي بودنشان طبيعي است ولي من فكرمي كنم كه ماكمي غيرعادي هستيم.گمان كنم ما اگرحدود ساعت5/10

يا 11 از خواب بيدارشويم منطقي تر باشد.

صبحانه را هر روز من و خانوم (مادرم) و آقاجون با هم مي خوريم البته هرسه مان يك چيز نمي خوريم مثلاً

ممكن است هرسه مان چاي بنوشيم ولي چاي من با خانوم و آقاجون فرق دارد. نانمان هم فرق دارد، پنيروكره

و مربا و حتي «Nutella» هايمان با هم فرق مي كند چرا ؟ دليلش را خود من هم نمي دانم. هميشه در خانواده

ما همينطوربوده است. حتي آقاجون مي گويد جد اصلي ما كه درزمان مادها زندگي مي كرده است نيزهمينطور

صبحانه ميخورده است.(فقط بدون «Nutella» البته) اما اين فرقها درمقابل چيزي كه اساس آقازادگي نسل اندر

نسل ما به آن بند است اصلاً فرق محسوب نمي شوند.مهمترين فرق ما با هم در مقدار و نوع «رانت»ي است كه

مي خوريم. توضيح بدهم «رانت»يك ماده خوراكي مهم است كه شايد بعضي از شما آن را ديده باشيد اين ماده

راجد اصلي ما دردوران مادها اختراع كرد.اختراع كه نه بلكه اكتشاف كرد چون هميشه وجود داشته است ولي

كسـي مي بايست آن را براي اولين بار كشف مي كرد.بعد از آن تا به امروز انواع واقسام «رانت» توليد شده

است و به مصرف خانواده هاي بسياري رسيده است. البته همين جا بگويم كه رانت كيفيتهاي مختلف دارد واين

طور نيست كه همه رانتها يك جور باشند. بگذريم گفتم كه فرق مادر مقدار و نوع «رانتي» است كه هر روز

صبح مي خوريم. اول پدرم يا همان آقاجون كه به هر حال سني از او گذشته است و با اينكه هنوز جمعه ها با


صفحه ( 63 )


دوستان قديميش به شكارمي رود ولي دكترها گفته اند كه بايد بيشترمراعات كند به همين خاطر آقاجون صبحها

فقط 20 گرم رانت بدون كلسترول مي خورد. مي رسيم به خودم كه جاي شما خالي هر روز يك قالب رانت پر

چرب مي خورم. اگر چه گاهي احساس مي كنم زياده روي كرده ام و دور ازجان شما بالا وپايين ميشوم ولي

آقاجون هميشه مجبورم مي كند كه حتماً روزي يك قالب را بخورم آن هم با نان سنگك داغ كه اسدالله هر روز

صبح برايمان مي گيرد و مي آورد .آقاجون مي گويد كه وقتي به سن من بوده است روزي دو قالب رانت پـر

چرب مي خورده و هميشه هم بعدش مي گويد: « نه از اين رانتهاي هورموني ماشيني كه معلوم نيست با چـي

درستش كرده‌اند.» و بعد هم: « خدا رحم كند به آقازاده اي كه بخواهد با رانتهاي اين زمونه بزرگ شود ». رانت

در خانه ما فقط سر صبحانه مصرف نمي شود. گاهي كه من و آقاجون خسته باشيم به خانوم مي گوييم كه يك

برش نان سنگك داغ كند ، كمي رانت رويش بمالد و با مرباي بهار نارنج برايمان بياورد. اميد وارم يك وقت

فكر نكنيد خيلي خسيسيم و از رانتمان به كسي نمي دهيم نه اصلاً اين طور نيست بلكه برعكس گاهـي شده كه

آقاجون به مناسبتهاي مختلف در ميهمـانيهايي كه داده است به اسدالله سفارش كرده كه كنار پلوي هر كدام از

ميهمانها يك چهارم قالب كوچك رانت بگذارد تا ميهمانها آن را با پلويشان مخلوط كنند. البته بايد بگويم كه ما

هميشه به ميهمانهايمان چلو كباب نميدهيم. من خودم در ميهمانيهايي كه گاه مي گيرم و دوستانم را دعوت ميكنم

به آنها پيتزا با پنير رانت دار مي دهم. دردسرتان ندهم، اگردوست داشتيد يك روزدعوتتان مي كنم بياييد منزل

ما و يخچالمان را ببينيد حتي اجازه ميدهم دوربين بياوريد وعكس بيندازيد و به همه نشان دهيد تا بفهميد دروغ

نمي گويم. تا يادم نرفته بد نيست ايـده جديـدم را برايتان بگويم كه به كمك آقاجون قرار است از پاييز امسال

كارخانه اش را راه بيندازيم . هدفمان هم خير خواهانه است و در راستاي عدالت اجتماعي در واقع مي خواهيم

مردم براي يكبارهم كه شده مزه رانت را بچشند. بنابراين تا چند ماه ديگرمنتظر بسته هاي چيپس با طعم رانت

ما باشيد.
مهدي صميمي
 

===============================
صفحه ( 64 )

چهره ها
دانشمندي كه حتي از انيشتين هم عجيب و غريبتر بود.

دنيا چيزهاي عجيبي به خود ديده واينكه يكي ازبزرگترين منطق دانان تاريخ دچار بيماري بدگماني و افسردگي

باشد هم يكي از آنهاست. كرت گودل (1987-1955) كه عده زيادي او را پس از ارسطو بزرگترين منطقدان

ميدانند دچاربيماري بدگماني شديدي بود.اومعتقد بود كه همه مردم قصد مسموم كردنش را دارند.حتي همسرش

هم از اين مستثني نبود به همين خاطر دوستان خيلي كمي داشت و در ميان اين اندك آلبرت انيشتين نزديكترين

آنها بود. انيشتين 27 سال از گودل بزرگتر بود اين دو دانشمند در دانشگاه پرينستون همكار بودند و اغلب مسير

دانشگاه تا مركز تحقيقات پيشرفته را قدم زنان با هم طي مي كردند انيشتين در اواخر عمر به يكي گفت :كارش

در مركز تحقيقات پيشرفته برايش چندان اهميتي نداشته بلكه قدم زدنهاي هر روزه‌اش با گودل او را تشويق به

آمدن مي كرده است. گودل هم مانند انيشتين نظريه‌هاي عجيبي ارائه داده است قضيه نا تمام او كه ميان مفاهيم

«اثبات شده» و «حقيقت» تفاوت قائل مي شود.اصول ثابت شده رياضي را همان قدر متحول كرده كه نظريه نسبيت

انيشتين تكامل جامعه علمي را تسريع كرده بود. گودل پيش از روي آوردن به رياضي ومنطق تصميم داشت در

فيزيك نظري تخصص پيدا كند بعدها كم كم به آرزوي خود رسيد درباره«سفر زمان»نظريه هايي ارائه داد كه

بعضي از مفاهيم عجيب نا متعارف تئوري نسبت انيشتين را مورد بررسي و كاوش قرار مي داد. انيشتين گودل

راهمتاي خود مي دانست اين دو نفرازمعدود كساني بودند كه فكرمي كردند به واقع ايده‌هاي يكديگر را ميفهمند

وقتي كه گودل اهل اتريش بود تصميم به شهروندي آمريكا گرفت انيشتين در مقام شاهد آزمون شهرونديش برآمد

و با مداخله انيشتين بود كه گودل به درجه استادي مركز پيشرفته رسيد.برخلاف تمام فعاليتهاي نوين و بنيادين گودل در

زمينه منطق رياضي عده اي از اعضاي مركز ثبات ذهني او را مورد ترديد قرار دادند و ادعا كردند اين مركز

بقدر كافي اشخاص رواني ونامعقول دارد. شايد هيچ گواهي براي شخصيت عجيب گودل قويتر از اين نباشد كه

شخص انيشتن- كه خود معروف به آدم نا متعارف و حواس پرت بود در مقام دفاع از گودل برآمد شايد هيچ
دليلي بر هوش گودل قويتر از احترام و دوستي انيشتين با وي نباشد.

صفحه ( 65 )

« يوهان گوتليب گان »
اين شيميدان و كانـي شناس سوئدي (1818-1745 م) در وكسنا از بخش هاي گاولبورگ زاده شد نخست به

عنوان كان گي آموزش ديد و سپس نزد بري مان كانـي شناسـي آموخت . آورده اند كه در سال 1770 كايم

نخستين كسـي بود كه مقدار كمـي از منگنز را تهيه كرد ولي به اين كار توجه نشد اما گان در 1774 منگنز

را به مقداز كافـي بدست آورد او كسي بود كه براي نخستين بار منگنز را تهيـه كرد ، گان باشيل در 1774

فسفريك اسيد يا اورتوفسفريك اسيد را شناخت اين اسيد در تشكيل استخوان شركت دارد. وي با ارائــه اين

دستاوردها كم كم بلند آوازه شد. گان در كارهاي آزمايشگاهـي از بوري بهره مي گرفت و در اين كار به زبر

دستـي رسيد. بهره گيري از بوري به توسط كرونستت باب شده بود. گان بهره گيري از بوري را به برسليوس

هم سفارش كرد وبا او همكاري داشت. وي سپس در كانهـاي فالون واقع در بخش كوپاژ بري به كار پرداخت

اين بخش مخصوص پالايش مس بود و او تغييرهاي اصلاحي زيادي در آن انجام داد و بسياري از دشواريهاي

فنـي آن را گشود. روشهاي بهره گيري از فراورده هاي جانبـي فرايند پالايش را نوسازي كرد در آزمايشگاه

بسيار مجهزي كه خود در فالون بنا نهاده بود به پژوهشهاي شيميايـي پرداخت و سرانجام اين آزمايشگاه به معبد

مقدس دانشمندان ، صاحبان صنايع و كارخانه دارانـي مبـدل شد كه خواهان مشاوره و راهنمايـي براي حل

تنگناهاي فنـي خود بودند. پژوهشها و بررسيهاي با ارزشـي كه وي بر روي كاني ها انجام داد سبب شد كه

روي آلومينات را كه از جمله معروفترين كاني هاست به افتخار وي گانيت ناميدند . گان در تاريخ آمريـكا هم

مؤثر بود، زيرا در هنگام جنگ وانقلاب، ملت جوان آمريكا ، براي پوشش كشتيهاي خود به مس نيازمند بود و

در آن زمان تنها گان بود كه توانست سفارشهاي عمده آنها را پذيرا باشد و توانست در كارخانه هاي خود مواد

لازم را براي نيروي دريايي دولت نوخاسته آمريكا آماده كند.سرانجام در سال 1818 در استكهلم در گذشت.




صفحه ( 67 )



« آكسل هوگو تئودور تيورل »

اين زيست شيميدان سوئدي در 6 جولاي 1903 در لينكوپينگ سوئد زاده شد. در رشته پزشكي درس خواند

اما بر اثر بيماري فلج نتوانست به درس خواندن ادامه دهد. اما با داشتن اين بيماري نا اميد نشد و به آموختن

و پژوهش پرداخت و عاقبت در پهنه درس دادن گام نهاد. در 1935 در دانشگاه اويسالا استاد يار شيمي بود

پس از آن در 1935 در استكهلم به رياست گروه زيست شيمي مؤسسه نوبل رسيد و بعنوان يك كارشناس به

پاس كارش بر روي ميوگلوبين مشهور شد. بخاطر نوآوريش در ماهيت وعمل اكسايش آنزيمهـا جايزه نوبل

پزشكي سال 1955 را گرفت. وي روشي براي تعيين مقدار اتانول خونن را نو آوري كرد. با استفاده از اين

روش در سوئد ميزان مستي رانندگان خودرو ها را اندازه گيري مي كنند. از 1933 تا 1935 او در مؤسسه

قيصر ويلهلم در برلين با اوتوميزيش واربورگ، در جدا سازي مخمر از نمونه خالص يك آنزيم قديمي زرد

رنگ كامياب شد . اين آنزيم در اكسيد شدن تبديل واسطه اي قند توسط سلولها سودمند بود تيورل پي برد كه

آنزيم از دوبخش كوآنزيم نا پروتئيني كه شامل ريبو فلاوين زرد (ويتامين B2)، فسفات و آپو آنزيم پروتئيني

است تشكيل شده است وي در سال 1934 نشان داد كه كوآنزيـم ، فعالانه اكسايش گلولز را با پيوند يك اتم

هيدروژن در مكان مشخصي روي مولكول ريبو فلاوين آسان مي كند براي نخستين بار مشخص كرد كه اثر

يك آنزيم به فعاليت شيميايي اتمهاي مشخص نسبت داده مي شود. پس از مدتي در سال 1937 سرپرستي بخش

زيست شيمي مؤسسه پزشكي نوبل در استكهلم به وي داده شد .

وي بررسي آنزيم سيتو كروم C9 اكسيد شده را آغاز كرده بود كه ماهيت دقيق پيوند شيميايي بين آهن وبخش نا

پروتئيني و آپو آنزيم را مشخص كرد.







صفحه ( 72 )



شيمي و ورزش
تشخيص دارو

يك كاربرد مهم كروماتو گرافي در تشخيص داروهايي است كه ورزشكاران مصرف مي كنند. در بسياري از

ورزشها در سطوح مختلف ورزشكاران را به طور عادي براي مصرف احتمالي دارو آزمايش مي كنند به اين

ترتيب كه نمونه ادرارآنها را قبل و پس ازمسابقه آزمايش ميكنند.اين نمونه ها را با هردو روش كروماتوگرافي

گازي وستوني تجزيه ميكنند گاهي تكنيك كروماتوگرافي راباطيف نگاري جرمي براي انجام تجزيه مشروح‌تر

همراه مي كنند. انواع داروهايي كه به اين طريق مورد آزمايش قرار ميگيرند عبارتند از محركها ، مواد مخدر

استروئيدهاي آنابوليك ، آرام بخشها و داروهاي مدر. محركها براي بالا بردن كارايي ورزشكار است به اين

ترتيب كه فعاليتهاي اعضاي بدن را افزايش مي دهد. مواد مخدر درد ناشي ازآسيبها را كم ميكند. استروئيدهاي

آنابوليك ورزشكاران را قادر مي سازد كه با سرعت زياد جرم عضلاني خود را افزايش دهند، يك ورزشكار

چه نيازي به آرام بخش دارد؟ كساني كه درمسابقات تيراندازي و پرتاب نيزه شركت مي كنند ممكن است براي

پايداري درهدف گيري سرعت تنفس و نبض خود را كند كنند. كساني كه درمسابقات كشتي يامشت زني شركت

مي كنند و وزن آنها نبايد ازحد معيني تجاوز كند ممكن است براي كم كردن سريع وزن بدن خود ازمواد مخدر

استفاده كنند.مصرف اين داروها نه تنها به يك رقابت نا برابر مي انجامد بلكه همچنين سلامتي و در مواردي جان

ورزشكار را به خطرمي اندازد.ورزشكاران تنها مردماني نيستند كه با مصرف اين دارو ها بدن خود راضايع

مي كنند. پاره اي از داروهاي به اصطلاح «تمدد اعصاب» توسط مردماني از اقشار جامعه با سطوح درآمد

متفاوت به كار برده مي شوند.

بسياري ا ز ادارات دولتي و كمپانيهاي بزرگ كارمندان خود را ملزم مي دارند كه براي مصرف احتمالي دارو

مورد آزمايش قرار گيرند.



صفحه ( 73 )



روش آزمايش باز هم تجزيه آن است. ادرار را براي وجود خود دارو يا براي متابوليتهاي كه بوسيلـه بدن

بر اثر مصرف دارو توليد مي شوند، آزمايش مي كنند. در اين آزمايش نوعاً به دنبال داروهايي مانند «آمفتامين

متامفتامين- كوكائين- كانابينوئيدها- اوپياتها دكورئين »، مورفين و هروئين و فنسيكيدين هستند. براي آزمايش

معمولاً تركيبي از روشهاي تجزيـه اي مختلف بكار برده مي شود. ابتدا وجود دارو، يا متابوليت را با استفاده

از پادتن ها و پادژنها ثابت مي كنند. چنانچه شاهدي براي وجود دارو يا متابوليت يافت شود. از كروماتوگرافي

براي تغليظ جسم مشكوك استفاده مي كنند.

مرتبط كردن مقدار دارو يا متابوليت با مقدار داروي مصرفـي دشوار است . زيرا غلظت آن با

رژيم غذايي ، جنسيت، سن و عوامل ديگر تغيير مي كند.



==============================

صفحه ( 74 )



لباسهاي خنك و جورابهاي گرم

در تابستان احتمالاً پيراهن آستين كوتاه و در زمستان ژاكت مي پوشيد ،زيرا يكي شما را خنك و ديگري شما

را گرم نگه مي دارد.همانطور كه مي دانيدخنك كردن و گرم كردن به اين معني نيست كه مواد تشكيل دهنده

اين لباسها گرما جذب يا توليـد مي كنند. پيراهن آستين كوتاه به اين علت بدن شما را خنك نگه مي دارد كه

امكان تبخير عرق بدن را فراهم مي كند. ژاكت نيز از طريق عايق بندي بدن شما را گرم نگه مي دارد اما آيا

جالب نيست كه نوعي پوشاك طراحي شود كه با بالا وپايين رفتن دماي محيط، بدن شما را خود بخود در شرايط

مطلوب نگه دارد ؟

پارچه هايي كه به پلي اتيلن گليكول PEG آغشته شده‌اند. برحسب دماي بدن، مي توانند گرما جذب يا آزاد كنند

هم اكنون اين مواد براي توليد زير پوشهاي گرم و جورابهاي بلند به كار مي روند. در عين حال با استفاده از

PEG است كه با تار و پود پارچه ها آميخته است .

PEG پلي مري است به صورت مولكول بلند زنجير مانند كه از واحدهاي ساختماني تكرار شونده تشكيل يافته

است.جرم مولكولي PEG كه براي آغشته شدن به پارچه ها بكار مي رود در حدود 1000 است . پلي مرهاي

PEG را مي توان به صورت فنرهاي مار پيچي بلند در نظر گرفت كه ميزان كشيدگي آنها با تغيير دما تغيير

مي كند. در دماي اتاق حلقه هاي مارپيچي پلي مر، شل اند، باكاهش دما پلي مر تغيير ساختار داده و شكل

فشرده‌تري به خود مي گيرد. چنين تغيير شكلي همراه با آزاد شدن گرماست.دماي تغيير شكل PEG به جرم

مولكولي آن بستگي دارد. بنابراين ميتوان لباسهايي كه قابليت آزاد كردن گرما را در دماهاي معين دارند

طراحي وتوليد كرد. با بالا رفتن دما PEG تغيير شكل يافته گرما جذب مي كند و حلقه ها باز مي شوند.بدين

ترتيب، اين پلي مرها برخوردار از نوعي مكانيسم خنك كننده مي شود، پژوهشگران اميد دارند كه از اين خاصيت

براي تهيه نوعي پوشاك آغشته به PEG استفاده كنند كه به محض تماس با پوست بدن، از آن گرما جذب كند وآن

را خنك نمايد. احتمالاً زمان توليد پوشاك مجهز به اين گونه سيستم تهويه خيلي دور نخواهد بود.
زهرا دلاوري
 

بالای صفحه
Design by Alireza Teimoury طراحی از عليرضا تيموری